لگور بودن پایان یافت؟
لگور بودن پایان یافت؟
دولت چهاردهم با معارفه نماینده ارشد خود به عنوان استاندار، کار خود را در سیستان و بلوچستان آغاز کرد. حضور چهره های مختلف از جمله مولوی عبدالحمید چهره ناراضی این سال ها در مراسم معارفه قابل توجه بود و سوالات بسیاری به ذهن متبادر ساخت. اولا من بسیار خرسندم که دولت پزشکیان به یک بلوچ اهل سنت اعتماد کرد و باعث رفع کدورت ها بین بلوچ های ناراضی با نظام شد و اما حضور مولوی در معارفه استاندار سیستان و بلوچستان...

مولوی عبدالحمید پس از ماجرای جمعه تلخ زاهدان به جبهه زن، زندگی، آزادی پیوست و هر جمعه انتقادهای صریحی را علیه نظام و دولت به زبان می آورد. بسیاری از جوانان و نوجوانان تحت تاثیر این سخنان بعد از پایان نماز علیه نظام شعار می دادند و بالتبع بسیاری از آن‌ها بازداشت شدند. من برخی از آنها را در بند چهار زندان زاهدان ملاقات کردم. خط قرمز آن‌ها مولوی بود و حاضر بودند با دستور مولوی. جان خود را هم بدهند. در ادامه به این بخش باز می گردم. پس از جمعه تلخ زاهدان و انتقادهای تند مولوی به نظام، بسیاری از مخالفین و منتقدین نظام، دل به مولوی برای تغییر بسته بودند. آن‌ها هرگونه انتقاد به مولوی را به تندی پاسخ می دادند. هواداران بلوچ مولوی، هر گونه شرکت بلوچ ها در نشست ها و جلسات با حضور مقامات لشکری و کشوری را مردود می دانستند و به شرکت کنندگان لگور می گفتند. حال نظام همان نظام است و دکتر پزشکیان خود را از مریدان رهبر جمهوری اسلامی می داند. این وسط چه اتفاقی افتاده که صدای رسانه های منتقد نظام به گوش نمی رسد و در قبال حضور مولوی در یک مراسم رسمی دولت سکوت کرده اند؟ آیا نمی خواهند شرکت کنندگان را لگور بنامند؟ آیا اعتراضات برای سهم گیری بود و اکنون که سهم خود را از دولت گرفته اند، دیگر به کسی لگور نمی گویند؟ هنوز زمان زیادی نمی‌گذرد از کارمند عادی بلوچ شهرداری که در یک مراسم دولتی شرکت کرده بود. عکس او در گروه ها منتشر و از او به عنوان لگور یاد می شد. آنقدر عرصه بر او تنگ شد که شهردار زاهدان به موضوع ورود کرده و اعلام داشت که برای پیگیری امور مردمی وی را به ماموریت فرستاده و موضوع ختم بخیر شد. بلوچ های مخالف، هنگام انتشار اخبار و عکس بلوچ هایی که برای مجلس شورای اسلامی ثبت نام کرده بودند، واژه لگور را در ابتدای نام آن‌ها می گذاشتند.

حال بر می گردم به جوانان بازداشتی که فرصت گفت و گوی با برخی از آن‌ها را داشتم. آن‌ها اکنون چه کسی را دارند؟ فکر نمی کنند که قربانی زیاده خواهی و دعوا بر سر قدرت شده اند؟ عده ای امنیت استان را به هم ریختند. سرمایه های انسانی و مالی را بر باد دادند. هر روز سیستان و بلوچستان را بر صدر اخبار کشور قرار داده بودند تا نام استان با ناامنی و کشتار گره بخورد. اکنون آن‌ها چه حسی دارند؟ پس از ماجرای جمعه تلخ زاهدان مطالبه ی قوم بلوچ به حق بود، اما ورود مسجد مکی به موضوع و هر روز در صدر اخبار منتقدین و معاندین نظام قرار گرفتن، تحسین و تمجید شدن و امروز خود در یک مراسم رسمی دولتی که یک بلوچ بر کرسی استانداری استان تکیه می زند؛ ابهاماتی در ذهن به وجود می آورد که لازم است در جمعه ی پیش روی، جناب مولوی از تریبونی که دو سال علیه نظام سخن گفت، نسبت به آن روشنگری کند.

در هر روی این استان زادگاه ماست و توسعه آن نیاز به امنیت دارد. پیوستن مولوی عبدالحمید به دولتمردان، فرصتی مناسب است تا امنیت به استان بازگردد و نزاع ها پایان یابد.

سلطانعلی عابدی