سیستان و بلوچستان، سرزمینی پهناور با انواع فرهنگ ها و نحله های فکری ست. همسایگی این استان با دو کشور پاکستان و افغانستان همواره دردسرساز بوده و نفوذ افکار خطرناک افراطی از آنسوی مرزها، تمامیت ارضی و امنیت استان را به مخاطره انداخته است. در حالیکه ابزار مخالفین تفنگ و اندیشه ست، سیاست های جمهوری اسلامی در مواجهه با این تهاجم، فقط اسلحه بوده و هیچ سیاست فرهنگی را در مقام عمل در منطقه شاهد نبوده ایم و نقش اهالی فرهنگ و هنر در چشم انداز توسعه ای استان، همواره ندیده گرفته شده است.
اگر چه به کارگیری مدیران بی برنامه و بی ارتباط به نهادهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نقش مهمی در عقب ماندگی استان داشته، اما قبل آن عامل اصلی عدم وجود چشم اندازی جامع در تحقق این امر بوده است. سند تحول و چشم اندازهای ترسیم شده در ادوار گذشته توسط افراد بی اطلاع و در حد سرفصل ها بوده و برای اجرای همان هم هیچ همتی نبوده است. مادامی که برنامه های کلان استانی بر اساس رفع تکلیف، آیین نامه و عدم آسیب شناسی نوشته شوند ره به جایی نخواهند برد.
در حال حاضر دولتی جدید بر سر کار آمده و فرصتی ست تا بار دیگر علل عدم توسعه نیافتگی ها، واکاوی شود. اینکه در گزارش ها بگوییم همه چیز خوب است و چشم بر حقایق ببندیم توسعه ای اتفاق نمی افتد. بی گمان در این سال ها تلاش های حداقلی صورت پذیرفته، بودجه هایی اختصاص یافته اما نتیجه بیرون از گزارش ها و در سطح جامعه ملموس نیست.
برای مشاهده واقعیات فرهنگی و اقتصادی میبایست به نمود برنامه های اجرا شده مراجعه کرد و نه به گزارش هایی که برای رزومه سازی و فریب بالادست ها تنظیم می گردد. چه برای فرهنگ نقش زیربنایی توسعه ای قائل باشیم و چه اقتصاد را زیربنا بدانیم در صورت مساله تغییری ایجاد نمی کند. اقتصاد استان بیمار است و حال فرهنگ و هنر و هنرمندان استان خوش نیست. با یک نگاه اجمالی به گردش مالی هنرمندان استان و کسانی برای درآمدزایی از فرهنگ و ارشاد، موسسه فرهنگی و هنری ثبت کرده اند عمق فاجعه نمایان خواهد شد. اگر کسانی مدعی اند کار فرهنگی کرده اند با چه کسانی انجام داده اند؟ هنرمندان و اهل قلم استان آنقدر محدود هستند که به نام کوچک همدیگر را می شناسند. این که عده ای ناشناس یا افرادی از عرصه های دیگر برای کسب منافع و استفاده از رانت با هدف ویژه خواری موسسه ثبت کرده اند و داعیه فرهنگ دارند که مشکلات فرهنگی را حل نمی کند.
در هر روی در آغاز راه دولت چهاردهم هستیم و تا حس و حال ها و امیدها فروکش نکرده ، میتوان دست به دست هم داد و به جای انتصابات اشتباه با تشکیل کارگروه و ارزیابی علل عقب ماندگی ها به یک جمع بندی در عرصه های مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و … رسید. اگر در عرض چند ماه منصور بیجار به عنوان اولین استاندار اهل سنت استان و با این میزان استقبالی که از وی از طرف سیاسیون شده، به ضرورت موضوع پی نبرد و انتصابات به صورت هدفمند و بر اساس ضروریات جامعه انجام نشود، بعد دیر می شود. مدیر یک مجموعه عامل حرکت است. یک مدیر می تواند باعث تجلی برنامه، ظهور اندیشه ها، اجرا و نمود آن در منطقه و ایجاد شور و نشاط و تزریق امید به جامعه هدف می شود. مادامی که مدیران به توصیه، وابستگی به قوم، مذهب، طایفه، جریانات سیاسی و مراکز قدرت بر کرسی ها تکیه زنند برون رفت از بحران عقب ماندگی، صرفا بر روی کاغذها و گزارش ها به حیات خود ادامه می دهد.








