چرا فرهنگ در سیستان و بلوچستان به حاشیه رانده شده است
چرا فرهنگ در سیستان و بلوچستان به حاشیه رانده شده است
استاندار سیستان و بلوچستان در یکی از سخنرانی‌ خود با لحنی قاطع، خود را فارغ از تعلقات گروهی خواند و بر وحدت ملی تأکید کرد. منصور بیجار با صراحت اعلام داشت که به سخن همه جریان‌ها، گروه‌ها و صاحب‌نظران گوش می‌دهد و در نهایت به استقلال رأی، تصمیم می‌گیرد. این سخنان در ظاهر، نویدبخش رویکردی فراگیر و مشارکتی در مدیریت استان است، اما واقعیت میدانی روایتی متفاوت از این ادعاها ترسیم می‌کند. پرسش اساسی این است که آیا این استقلال رأی صرفاً در قالب شعار باقی مانده، یا در عمل نیز تجلی یافته است؟

اگر بخواهیم از منظر انتصابات به این ادعا بنگریم، نشانه‌های آشکاری از تعارض میان گفتار و کردار مشاهده می‌شود. به کرسی نشاندن مدیرانی که نه پاسخگویی لازم را دارند، نه توان کافی برای مدیریت بحران‌های استان و در عین حال وابستگی آشکار به جریانات خاص دارند، خود گواه بر فقدان همان استقلال مدعاست. با این حال موضوع اصلی که باید به آن پرداخت، فراتر از انتصابات است و به ماهیت گفتگو و شنیدن صدای گروه‌های مختلف مربوط می‌شود. اگر استاندار واقعاً به سخنان همه گوش می‌دهد، چرا هنرمندان، اهالی فرهنگ و رسانه‌های مستقل از این معادله حذف شده‌اند؟ چند بار جلسه‌ای میان استاندار و جامعه هنری برگزار شده است؟ آیا فرهنگ و هنر در نگاه مدیریتی استان، به اندازه سایر حوزه‌ها اهمیت ندارد که حتی ارزش یک نشست را نداشته باشد؟

اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی سیستان و بلوچستان که باید کانون تولید و ترویج ایده‌های فرهنگی باشد، امروز در بدترین دوران خود به سر می‌برد. این نهاد که مأموریت آن پرورش اندیشه و هنر است، به تدریج تبدیل به سازمانی بسته و راکد شده که هنرمندان را به گوشه‌نشینی وادار کرده است. فضای مرده‌ای که بر این نهاد حاکم شده، چنان جاذبه‌ای را از آن سلب کرده که دیگر کسی میل ندارد پا به درون آن بگذارد. در حقیقت فرهنگ و ارشاد اسلامی استان عملاً به یک بنگاه اقتصادی فرهنگی تنزل یافته است که عده‌ای محدود از آن ارتزاق می‌کنند و جایی برای ایده‌های تازه و نگاه‌های نو باقی نمانده است.

مشکل اصلی در این است که ایده‌ها نه خوانده می‌شوند و نه مورد بررسی و نقد قرار می‌گیرند تا از دل این گفتگوی انتقادی، ایده‌ای تازه و کارآمد متولد شود. پیش از انتشار فراخوان‌ها مشخص است که کدام افراد و مؤسسات ذی‌نفع خواهند بود و هر سال همان چهره‌ها با تغییراتی جزئی، بودجه‌های فرهنگی را به تصاحب خود درمی‌آورند. اگر نگاهی اجمالی به اخبار و گزارش‌های فرهنگ و ارشاد اسلامی بیندازیم، با برنامه‌های فرهنگی و هنری‌ای روبه‌رو می‌شویم که نه تأثیرگذاری دارند و نه بازده‌ای در پی دارند. این برنامه‌ها بیشتر جنبه تشریفاتی دارند تا کارکردی واقعی و به جای آنکه به ارتقای سطح فرهنگی جامعه کمک کنند، تنها بودجه‌ها را به هدر می‌دهند.

در میان این ضعف مدیریتی آشکار، استاندار کدام جلسه را با اهالی فرهنگ و هنر ترتیب داده است؟ اگر او به راستی طرفدار وحدت ملی و گوش دادن به همه اصناف است، چرا این بخش مهم از جامعه که می‌توانند در تحکیم هویت فرهنگی و ملی استان نقش بسزایی ایفا کنند، نادیده گرفته می‌شوند؟ استاندار از وفاق و وحدت ملی سخن می‌گوید، اما فرهنگ و ارشاد اسلامی استان حتی یک بیانیه در مقابله با تجزیه‌طلبان و گروه‌های تندرو که امنیت و تمامیت ارضی کشور و استان را نشانه رفته‌اند، صادر نکرده است. این سکوت خود نشانه‌ای است از اینکه حوزه فرهنگی استان، نه تنها نقش خود را در تقویت هویت ملی ایفا نمی‌کند، بلکه حتی در برابر تهدیدهای جدی نیز بی‌تفاوت است.

برنامه‌هایی که به فرهنگ ملی مربوط می‌شوند، از سوی فرهنگ و ارشاد اسلامی پذیرفته نمی‌شوند و در عوض بودجه‌ها صرف همایش‌هایی می‌گردد که از پیش محکوم به شکست هستند و مخاطبی برای آنها وجود ندارد. این رویکرد نشان می‌دهد که اولویت‌های فرهنگی استان، بر اساس نیازهای واقعی جامعه تنظیم نمی‌شود، بلکه بر پایه منافع محدودی از پیش تعریف‌شده شکل گرفته است. نکته دردناک‌تر آنجاست که حتی در نشست‌های خبری، افراد و نشریات مستقل دعوت نمی‌شوند. اگر استاندار به راستی ادعای استقلال دارد، پس چرا از پاسخ به سؤالات چالش‌برانگیز خبرنگاران مستقل طفره می‌رود و آنها را از جلسات حذف می‌کند؟ این رفتار با همان ادعای گوش دادن به همه چگونه جمع می‌شود؟

استقلال رأی و گوش دادن به همه اقشار، زمانی معنا پیدا می‌کند که در عمل تحقق یابد، نه اینکه صرفاً در قالب شعارهای رسانه‌ای تکرار شود. فرهنگ و هنر نه تنها بخش مهمی از هویت یک جامعه هستند، بلکه می‌توانند ابزاری مؤثر برای تحکیم وحدت ملی، مقابله با افکار افراطی و ارتقای سطح آگاهی عمومی باشند.

حذف این بخش از گفتگوی مدیریتی استان، نه تنها به ضرر جامعه هنری است، بلکه آینده فرهنگی استان را نیز با خطر جدی مواجه می‌کند. اگر استاندار به راستی می‌خواهد نشان دهد که مستقل است و به همه گوش می‌دهد، باید با هنرمندان و اهالی فرهنگ نشست، دغدغه‌هایشان را بشنود و راهکارهایی برای احیای حوزه فرهنگی استان ارائه کند. تا آن زمان، این ادعاها چیزی جز تکرار شعارهای گذشته نخواهد بود.

سلطانعلی عابدی