مولوی عبدالحمید پیرو کدام مکتب سیاسی است؟
مولوی عبدالحمید پیرو کدام مکتب سیاسی است؟
اگر چه می دانم نوشتن در چنین شرایطی باعث خشم بسیاری ها خواهد شد اما موضوع مولوی عبدالحمید و مسجد مکی و نحله فکری سیاسی آن‌ها همیشه برای من یک معما بوده است. قبل از پرداختن به این موضوع لازم است تاکید کنم توسعه استان سیستان و بلوچستان یک خواسته ی از سوی تمام مردم استان است. عقب ماندگی های تاریخی در بحث فرهنگ، صنعت، تجارت، زیرساخت ها، عدم برخورداری از نهادهای مدنی ووو نیاز به یک همت ملی را می طلبد که با نحوه فعلی انتصابات و اختصاص بودجه حالا حالا ها میسر نخواهد شد.

برگردیم به اصل موضوع…

با روی کار آمدن دولت سید محمد خاتمی، مسجد مکی به جبهه اصلاحات پیوست و در برهه هایی از زمان لیست اصلاحات مجلس شورای اسلامی با لیست مسجد مکی مشترک بود. به یاد می آورم مرحوم مولوی احمد نارویی که به اندیشه او بسیار احترام قائل هستم در جلسه ای انتخاباتی گفت ما بلوچ ها همواره در پی یک جریان تفکر سیاسی اصلاح طلبی بوده ایم و با آمدن خاتمی به دلیل شباهت های اندیشه و نگرش اصلاح طلبی اش به آن پیوستیم. با آمدن روحانی و حمایت خاتمی بار دیگر به جبهه اصلاحات رای دادند. تا این جای کار هیچ جای تردیدی در اصلاح طلبی مولوی عبدالحمید و حامیان مسجد مکی وجود ندارد. مشکل از جایی شروع شد که رییسی روی کار آمد و از آنجایی که پیروزی وی از قبل قابل پیش بینی بود مولوی عبدالحمید از وی حمایت کرد و رای حداکثری بلوچ ها به وی داده شد. اگر چه در بدو امر مولوی عبدالحمید هر کس از حامیان خود را در انتخاب کاندید اصلح ریاست جمهوری مختار گذاشت اما در ادامه از رییسی اعلام حمایت کرد. این در حالی بود که جبهه اصلاح طلبان به طور رسمی کاندید اعلام نکرد. مشکل از جایی حادتر شد که برخلاف جبهه اصلاحات، مولوی عبدالحمید طالبان را به عنوان یک دولت مشروع پذیرفت و به آن‌ها تبریک گفت. طالبانی که از قبل پیش بینی میشد چه مسلک فکری دارند. چگونه می شود وقتی یک گرایش سیاسی برگزیده شده آن را بنا به شرایط تغییر داد و بر اساس منافع آنرا نقص نمود؟ شعارهای اواخری که از سوی حامیان مسجد مکی شنیده می‌شد هیچ سنخیتی با مسلک اصلاح طلبان نداشت. اصلاح طلبان علیرغم نقد به به ساختار دولت و حاکمیت، شعار براندازی نمی دهند، آیا ممکن است این یک بازی سیاسی باشد که هم مردم خود را حفظ کنند و هم به پشتوانه مردمی در حد کلان سهم خواهی شود؟ من هم در چهل روزی که گذشت به خیلی چیزها نقد دارم و خواهان پاسخگویی مدیران، گفت و گو، وحدت ملی و ایجاد شرایطی برای پذیرفتن انواع نحله های فکری و برون رفت از بحران اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی هستم، اما هنوز نمی دانم شخص مولوی عبدالحمید و حلقه نزدیکان وی در پی چه تغییراتی هستند. آیا در چهارچوب اصلاح طلبی مطالبه گری می کنند یا ارتباط فکری خود را با این جبهه سیاسی قطع کرده اند یا به چیز دیگری می اندیشند؟
در شرایطی که جای خالی نهادهای مدنی به وضوح در استان به چشم می آید علمای و اقوام بلوچ برای تجدید بیعت با مولوی عبدالحمید به زاهدان می آیند و نمی دانم این موقعیت را برای آینده استان چگونه می شود ارزیابی نمود. انتخابات مجلس و شورای شهر زاهدان در سایه قدرتمند مسجد مکی به دو طیف مذهبی شیعه و سنی تبدیل شده و احزاب سیاسی یارای مقابله با این دو رقیب قدرتمند را ندارند و مجبورند خود را با یکی از این دو تطبیق دهند. از اینکه بگذریم احزاب و نهادهای مدنی آن‌قدر قدرت ندارند که خود را از زیر یوغ مذهب رها کرده و در قالب فعالیت های حزبی با جذب همفکران خود از همه اقوام و مذاهب به نیرو سازی روی آورند.

سلطانعلی عابدی