تأیید خشکسالی در افغانستان از سوی مقامات ایرانی شاید نشان از عدم درک درست آنها از معاهده ۱۳۵۱ داشته باشد. پس از بازدید هیئت ایرانی از ایستگاه سنجش آب دهراود، برخی از مقامات ایرانی خشکسالی افغانستان را تأیید کردند و برخی از حلوفصل پرونده هیرمند و بستهشدن پرونده مناقشه آبی ایران و افغانستان خبر دادند؛ اما تأیید هرکدام از مقامات ابعاد مختلفی را به ذهن متبادر میکند که درنهایت منافع ملی ایرانیان را به چالش میکشد.
فرشید عابدی: تأیید خشکسالی در افغانستان از سوی مقامات ایرانی شاید نشان از عدم درک درست آنها از معاهده ۱۳۵۱ داشته باشد. پس از بازدید هیئت ایرانی از ایستگاه سنجش آب دهراود، برخی از مقامات ایرانی خشکسالی افغانستان را تأیید کردند و برخی از حلوفصل پرونده هیرمند و بستهشدن پرونده مناقشه آبی ایران و افغانستان خبر دادند؛ اما تأیید هرکدام از مقامات ابعاد مختلفی را به ذهن متبادر میکند که درنهایت منافع ملی ایرانیان را به چالش میکشد.
نماینده مجلس ایران: افغانستان آب ندارد!
اخیرا چند نفر از نمایندگان مجلس ایران برای بازدید از سدهای افغانستان به این کشور سفر کردهاند و اظهاراتی جالب به زبان آوردهاند. محمود نبویان، یکی از این نمایندگان مجلس به مهر گفته است: «اخیرا جمعی از مسئولان ما برای بازدید به آن منطقه رفتند و ملاحظه کردند که آب زیادی در آنجا وجود ندارد که به مرزهای ایران برسد. سد کجکی افغانستان ۷۰۰ کیلومتر با مرز ما فاصله دارد و چون در این فاصله خشکسالی وجود دارد، آبی باقی نمیماند که به مرزهای ایران برسد».
او در ادامه تأکید کرده بود که «درباره وقوع درگیری در مرز ایران و افغانستان که چند مورد پیش آمده بود هم با آنان بحث و تبادلنظر شد و گفتند سیاست ما روشن است و اگر مأموری در مرزها برخوردی کرده باشد، بهشدت توبیخ میشود». اظهارات نمایندگان مجلس ایران درباره وضعیت آبی افغانستان در شرایطی مطرح میشود که پیش از این، مواضع مشابهی از سوی برخی مقامات اجرائی مطرح شده است. مواضع برخی از مقامات ازجمله معاون اجرائی رئیسجمهور و معاون استانداری سیستانوبلوچستان نشان از عدم شناخت و درک صحیح از مفاد معاهده ۱۳۵۱ دارد. رویکردهای هیدروپلیتیکی، سیاستهای کشاورزی افغانستان و افزایش سطح زیر کشت خشخاش در حوضه آبریز هیرمند، نیاز آبی اراضی اطراف این حوضه را بهشدت افزایش داده است؛ به همین علت شاهد احداث تعداد درخور توجهی کانالهای انحراف آب منشعب از رودخانه هیرمند به اراضی کشاورزی هستیم که این مسئله باعث شده میزان آب جاری به پاییندست کاهش یابد. درواقع تنش آبی در پاییندست بند کمالخان امری برنامهریزیشده و دلخواه طالبان با سیاست اشاعه پشتون است.
این مسئله با هدف کوچ اجباری ساکنان ولایت نیمروز و مهندسی اجتماعی رقم خورده است و دلیل قابلقبولی برای پذیرش از سوی طالبان نیست. از طرفی تصاویر ماهوارهای فصل پاییز و زمستان ارتفاعات افغانستان نشان میداد که ۴۰ درصد حوضه آبریز هیرمند پوشیده از برف است.
جزئیاتی از معاهده آبی ایران و افغانستان
مطابق معاهده ۱۳۵۱، از هر میزان بارندگی در حوضه آبریز هیرمند، ایران دارای سهم است. در تبصره ماده پنجم پروتکل شماره یک، مبنای برآورد ماهانه سال آبی نرمال است؛ یعنی اگر در هر ماه میزان تعیینشده یا بیشتر آب دریافت شود، سال نرمال و پرداخت حقابه بدون مشکل و کامل است. نوامبر ۱۷۲ هزار ایکرفیت (۲۱۲٫۱۶۰ میلیون مترمکعب)، دسامبر۱۷۶ هزار (۲۱۷٫۰۹۴)، ژانویه ۱۷۸ هزار (۲۱۹٫۵۶۱)، فوریه۲۰۸ هزار (۲۵۶٫۵۶۵)، مارس۵۹۷ هزار (۷۳۶٫۳۹۲)، آوریل ۱۱۵۸ هزار (۱۴۲۸٫۳۸۰)، می یکمیلیونو ۳۳ هزار (۱۲۷۴٫۱۹۴)، ژوئن۴۴۱ هزار (۵۴۳٫۹۶۸)، جولای ۲۱۱ هزار (۲۶۰٫۲۶۶)، آگوست ۱۳۷ هزار (۱۶۸٫۹۸۸)، سپتامبر ۱۲۵ هزار (۱۵۴٫۱۸۶) و در مجموع چهارمیلیونو ۵۹۰ هزار ایکرفیت (۵۶۶۱٫۷۱۵ میلیون مترمکعب). در ماده چهارم معاهده تصریح شده «در سالهایی که بر اثر حوادث اقلیمی مقدار جریان آب از سال نرمال آب کمتر باشد و ارقام دستگاه آبشناسی دهراوود جریان مربوط به ماههای قبل ماه مورد بحث را نسبت به ماههای مشابه سال نرمال مقدار کمتری نشان دهد، ارقام مندرج در ستون ۴ جدول ماده سوم (تصویر فوق) به تناسبی که در جریان واقعی ماههای ماقبل همان سال آبی (در این صورت جریان ماه مارس ماقبل تا ماه مورد بحث) با ماههای مشابه یک سال نرمال آبی دارد، برای ماههای آینده همان سال آب تعدیل مییابد و مقادیر تعدیلشده در مواضع مندرج در ماده سوم (سه موضع در سر مرز ایران و افغانستان) به ایران تحویل داده میشود. «به طریق منطقی» هرگاه در یکی از ماههای آینده بعد از ماه مورد بحث، دستگاه آبشناسی دهراوود مقدار آبی برابر با آب ماه مشابه سال نرمال را نشان دهد، آب مورد بحث طبق «ستون ۴ ماده سوم» تحویل میشود».
در هیچ کجای قرارداد صحبت از عدم تحویل سهم ایران نیست بلکه بحث درصد کاهش نسبی است.
اظهارات عجیب برخی مقامات ایرانی درباره حقابه
معاون استانداری سیستانوبلوچستان بدون دانش هیدرولیکی و احتمالا تحت تأثیر برخی اظهارنظرهای غیرکارشناسی مقامات کشوری و بدون بازدید از سد کجکی در گفتوگو با صداوسیما صرفا بر اساس گزارش بازدید هیئت ایرانی در مردادماه، اعلام میکند که آب کافی برای رهاسازی حقابه ایران از رودخانه هیرمند وجود ندارد؛ اما تصور نادرست او از معاهده و از سهم ایران در زمان خشکسالی افغانستان و نیز از آورد رودخانه، باعث شده مواردی مطرح کند که با منافع ملی منافات دارد.
تأیید یک مقام رسمی ایران مبنی بر خشکسالی و نبود آب کافی برای رهاسازی حقابه ایران، مصداق گلبهخودی است؛ در علم دیپلماسی، اگر چنین مسئلهای صحت هم داشته باشد، نباید از سوی یکی از مقامات رسمی کشور تأیید شود. برای جلوگیری از بهرهبرداری افغانها لازم است او و سایر مقامات استانی و کشوری بر اساس معاهده و مفاد آن بر حق ایران از حقابه تأکید کرده و تبعات این سخنان کاهش یافته و گریبانگیر مردم سیستان نشود. چندی پیش در ادامه ادعای برخی اعضای دولت سیزدهم مبنی بر دانش زبان دیپلماسی و دستاوردهای ذکرشده برای دولت، شاهد ادعای معاون اجرائی رئیسجمهور مبنی بر حلوفصل مناقشه آبی ایران و افغانستان و بستهشدن پرونده حقابه هیرمند توسط دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم بودیم که مورد انتقاد جدی مردم سیستانوبلوچستان قرار گرفت.
بدون تردید همکاری هیئت حاکمه افغانستان برای بازدید هیئت ایرانی از ایستگاه سنجش آب دهراوود طبق معاهده ۱۳۵۱ یک گام رو به جلو است اما مادامی میتوانیم مدعی حلوفصل مسئله هیرمند باشیم که حقابه ایران از رودخانه هیرمند طبق معاهده و مفاد آن از سد جریکه ورودی مرز سیستان عبور کند.
با وجود وعده مقامات هیئت حاکمه افغانستان مبنی بر اصلاح سامانه انحرافی بند کمال، مسکوتماندن مسئله اصلاح این بند انحرافی و ناقض ماده پنجم معاهده ۱۳۵۱، جای تأمل دارد. به نظر میرسد تواتر طرح ادعای تأیید خشکسالی در افغانستان و نبود آب کافی برای رهاسازی حقابه هیرمند، آنهم بدون بررسی مخازن سد کجکی و میزان جریان آب ماههای گذشته رودخانههای هیرمند طبق دادههای ایستگاه آبسنجی دهراوود توسط مقامات طالبان و ایران، به نوعی نشان از ضعف دیپلماسی صورتگرفته است.
جوابیه وزارت کشور به گزارش «هیرمند در مسیر اشتباه»
در موضوع انتشار مطلبی با عنوان «هیرمند در مسیر اشتباه» در روزنامه «شرق» مورخ ۹/۶/۱۴۰۲ جوابیه به شرح ذیل جهت استحضار و بهرهبرداری لازم اعلام میگردد: امروز نگرانیها در حوزه تأمین آب و حفاظت از منابع آبی به مسئلهای جدی برای دولتمردان تبدیل شده است و در این بین تأمین حقابه هیرمند و دریاچه هامون در جوار مرزهای شرقی ایران نیز یکی از دغدغههای مهم مسئولین و مردم منطقه است؛ چراکه شواهد بیانگر این است که عدم تأمین حقابه و تأثیر آن بر زندگی مردم سیستان تأثیری غیر قابل انکار بر جای گذاشته است.
در موضوع انتشار مطلبی با عنوان «هیرمند در مسیر اشتباه» در روزنامه «شرق» مورخ ۹/۶/۱۴۰۲ جوابیه به شرح ذیل جهت استحضار و بهرهبرداری لازم اعلام میگردد: امروز نگرانیها در حوزه تأمین آب و حفاظت از منابع آبی به مسئلهای جدی برای دولتمردان تبدیل شده است و در این بین تأمین حقابه هیرمند و دریاچه هامون در جوار مرزهای شرقی ایران نیز یکی از دغدغههای مهم مسئولین و مردم منطقه است؛ چراکه شواهد بیانگر این است که عدم تأمین حقابه و تأثیر آن بر زندگی مردم سیستان تأثیری غیر قابل انکار بر جای گذاشته است.
در مطلبی که تحت عنوان هیرمند در مسیر اشتباه در روزنامه شرق به چاپ رسیده، انتقاد نویسنده از تأیید خشکسالی در افغانستان از سوی مقامات ایرانی پس از بازدید هیئت ایرانی از ایستگاه سنجش آب دهراود مطرح شده است که در پاسخ باید گفت: خشکسالی موضوعی است که در سایه بحران تغییرات اقلیمی بر کره زمین و کاهش نزولات جوی قابل انکار نیست و بررسیهای هواشناسی در دهههای اخیر نشان از حرکت به سمت خشکشدن و کاهش نزولات جوی برخی مناطق دارد. سر خط قاعدتا در افغانستان نیز این تغییرات اقلیمی مشهود است و سوای سیاست اشتباه احداث سدها در افغانستان بدون در نظر گرفتن حقابه سرزمینهای پاییندست در خود افغانستان و ایران، خشکسالی و تأثیر آن امری غیر قابل انکار است.
اما برخلاف ادعای نویسنده، آنچه قابل دفاع است، تأیید خشکسالی از سوی مقامات ایرانی دلیلی بر بستهشدن پرونده مناقشه آبی ایران و افغانستان و نادیدهگرفتن معاهده ۱۳۵۱ نیست و مطابق جزئیات معاهده ۱۳۵۱ از هر میزان بارندگی در حوضه آبریز هیرمند باز هم ایران دارای سهم است و در هیچکجای قرارداد صحبت از عدم تحویل سهم ایران در صورت بروز خشکسالی نیست.
آنچه مورد تأکید هم مردم و هم مسئولین است، احقاق حقابه هیرمند است که به نظر میرسد دستگاه دیپلماسی باید با رویکرد و گفتمان متفاوت نسبت به گذشته این موضوع را پیگیری و صاحبمنصبان کشور افغانستان را مجاب به اجرای معاهده ۱۳۵۱ نماید.
شریفی، معاون سیاسی و اجتماعی
نگاه سهلانگارانه به مسئله «آب»
روزنامه «شرق» در ۹ شهریور ۱۴۰۲ گزارشی با عنوان” هیرمند در مسیر اشتباه” منتشر کرد و رضا شریفی، معاون سیاسی اجتماعی استانداری سیستانوبلوچستان در بخشی از جوابیهای به مطلب «هیرمند در مسیر اشتباه» عنوان کرده که «برخلاف ادعای نویسنده، آنچه قابل دفاع است، تأیید خشکسالی از سوی مقامات ایرانی دلیلی بر بستهشدن پرونده مناقشه آبی ایران و افغانستان و نادیدهگرفتن معاهده ۱۳۵۱ نیست و مطابق جزئیات معاهده ۱۳۵۲ از هر میزان بارندگی در حوزه آبریز هیرمند باز هم ایران دارای سهم است و در هیچ کجای قرارداد از عدم تحویل سهم ایران در صورت بروز خشکسالی نیست».
فرشید عابدی: روزنامه «شرق» در ۹ شهریور ۱۴۰۲ گزارشی با عنوان هیرمند در مسیر اشتباه منتشر کرد و رضا شریفی، معاون سیاسی اجتماعی استانداری سیستان و بلوچستان در بخشی از جوابیهای به مطلب «هیرمند در مسیر اشتباه» عنوان کرده که «برخلاف ادعای نویسنده، آنچه قابل دفاع است، تأیید خشکسالی از سوی مقامات ایرانی دلیلی بر بستهشدن پرونده مناقشه آبی ایران و افغانستان و نادیدهگرفتن معاهده ۱۳۵۱ نیست و مطابق جزئیات معاهده ۱۳۵۲ از هر میزان بارندگی در حوزه آبریز هیرمند باز هم ایران دارای سهم است و در هیچ کجای قرارداد از عدم تحویل سهم ایران در صورت بروز خشکسالی نیست».
این درحالی است که برخی رسانهها به نقل از معاون اجرائی رئیسجمهور از بستهشدن پرونده های باز در سیاست خارجی و حلوفصلشدن حقابه هیرمند در دولت فعلی خبر داد و از طرفی استاندار سیستان و بلوچستان در گفتوگو با خبرنگار ایرنا خصوص حقابه هیرمند عنوان کرد که با توجه به اینکه آن طرف(افغانستان) هم با خشکسالی مواجه بوده و در توافق این است که اگر بارندگی انجام شود، حقابه را در اختیار ایران قرار دهند.
نکته مهم یادداشت روزنامه «شرق»، آگاهشدن تیم مدیریت استان از برخی مفاد معاهده دلتا است.
برخلاف ادعای ایشان مبنی بر اینکه «تأمین حقابه هیرمند و تالاب هامون به یکی از دغدغههای دولت تبدیل شده»، باید گفت که به نظر میرسد دولت سیزدهم در قبال حقابه هیرمند رویکرد عملگرایی ندارد، هشدار بدون ضمانت اجرائی رئیسجمهور و وزیر امور خارجه خطاب به هیئت حاکمه افغانستان و عدم بهرهگیری کامل و درست ساختار دیپلماسی از ابزارهای متعدد حقوقی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی و همچنین عدم بهرهبرداری از مصوبه اخیر مجمع عمومی سازمان ملل درباره قرارگیری حقوق محیطزیستی در دسته حقوق بشر و از آنجا که پیامدهای زیستمحیطی سدسازیهای افغانستان مصداق بارز نقض حقوق بشر است، نشان از عملگرانبودن رویکرد دولت در قبال مناقشه آبی هیرمند دارد.
حکمرانی نادرست آب پس از آبگیری و بهرهبرداری از بند کمالخان یکی از علل بحران کنونی آب شرب و معیشت کشاورزان سیستان است. با روی کار آمدن دولت سیزدهم، در بدبینانهتربن حالت حدود یکمیلیارد مترمکعب آب در چاه نیمههای سیستان وجود داشت.
میزان مصرف شرب شهرستانهای سیستان و کلانشهر زاهدان حدود ۷۹ میلیون مترمکعب برآورد میشود. با توجه به هشدار مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاستجمهوری در سال ۹۸ به وزارتخانههای نیرو و خارجه مبنی بر پیامدهای احداث بند انحرافی کمالخان، وزارت نیرو باید در خصوص تبخیر ۳۰۰ میلیون مترمکعبی چاه نیمهها در یک سال تدبیری اتخاذ میکرد یا مادامی که باقیمانده آب چاهنیمههای توسط قرارگاه محرومیتزدایی به میزان ۲۳۰ میلیون مترمکعب تجمیع شد، بایستی طرحی جلوگیری از تبخیر آب چاه نیمهها اجرا میشد.
سال ۱۴۰۱ به دلیل عدم اقدام بهموقع دستگاه دیپلماسی و دلخوشکردن به وعدههای دروغین طالبان حدود دو میلیارد مترمکعب آب توسط سامانه انحرافی بند کمالخان به شورهزار گودزره منحرف شد. وقتی که امکان انحراف سیلاب دو میلیارد مترمکعبی در حوضه آبریز هیرمند وجود دارد؛ بنابراین تئوری خشکسالی و تغییرات اقلیمی در خصوص رهاسازی حقابه ۸۲۰ میلیون مترمکعبی ایران، محلی از اعراب ندارد.
طالبان در گذشته چندین بار خلف وعده کرده و بهصورت هوشمندانه وقتکشی کردند؛ نباید اساس بر اعتماد باشد و باید تدابیر لازم برای تحت فشار قراردادن طالبان در قبال خلف وعده احتمالی اندیشیده شود. متأسفانه ساختار دیپلماسی آب کشور در زمین هیدروپلیتیک افغانستان سردرگم است و با این رویکرد احقاق حقابه هیرمند دور از انتظار است.
شوربختانه پس از احداث بند کمالخان، ایران موفق به دریافت حقابه هیرمند نشده و پیش از احداث بند کمالخان نیز طرف افغانستانی امکان مدیریت سیلابها را نداشته و آب بدون مانعی وارد منطقه سیستان میشد.
مادامی که وزیر امورخارجه و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با توجه به شرایط بحرانی تنش آبی در سیستان میزان حقابه ایران از رودخانه هیرمند را اشتباه اعلام میکنند و تغییر فاز مذاکرات از حقوقی به سیاسی با تأخیر قابلتوجهی صورت گرفته؛ بنابراین رویکرد و گفتمان متفاوت از جانب دستگاه دیپلماسی بعید به نظر میرسد.
اجرای برخی طرحهای اضطراری و بدون مطالعه و فاقد ارزیابی زیستمحیطی تأمین آب در سیستان مانند حفر کانال ۲۵کیلومتری در بستر تالاب هامون سابوری نهتنها مشکل آب شرب را رفع نکرده بلکه باعث تشدید فاجعه زیستمحیطی و افزایش میزان غلظت گردوغبار در هوای سیستانوبلوچستان شده است.








