قهر کردن اشکال گوناگونی دارد و بسته به روحیات هر فرد، سن افراد و موقعیت اجتماعی شان متفاوت است. برای نمونه در کودکان قهر کردن با هدف گرفتن امتیاز اتفاق می افتد، در میان زن و شوهرها برای نشان دادن کدورت و اعلام نارضایتی، در میان مردان اندیشه و اهالی رسانه، نشانه اعتراض و برای سیاسیون، قهر کردن یک ابزار فرار است. وقتی مردان سیاست با یک سوال چالشی جدی و دشوار در یک موقعیت حساس مواجه می شوند، با خود اوضاع را سبک سنگین می کنند که چه کنند. بمانند یا بروند؟ کدام هزینه کمتری دارد، اما چرا باید فکر کرد ترک استودیو هزینه کمتری دارد؟
وقتی موقعیت چالشی در یک برنامه تلویزیونی ضبطی اتفاق می افتد، تصمیم برای ترک مصاحبه و فرار از پاسخگویی نسبت به برنامه زنده راحت تر است، چون مقام سیاسی تا زمان پخش برنامه فرصت دارد تا به مقابله با آن برآید و هزینه های احتمالی را کاهش دهد. بالاخره نمایندگان آنقدر قدرت دارند که با یک تماس تلفنی با مدیران ارشد در پایتخت، هزینه ها را کاهش دهند.
این نزدیک ترین پیش بینی بر اساس شنیده ها، نسبت به اقدام محمد سرگزی نماینده جوان حوزه انتخابیه سیستان است. علیرغم هشدار مدیر مسوول پایگاه خبری تحلیلی دیار عیار میهمان برنامه، مبنی بر هزینه بر بودن ترک استودیو، محمد سرگزی هزینه اش را متحمل می شود و آنجا را ترک می کند.
چرا نماینده سیستان فکر کرده، هزینه فرار از پاسخگویی و ترک استودیو کمتر از ماندن، پاسخگویی و در صورت نیاز عذرخواهی از مردم است؟ مگر میهمان برنامه چه پرسیده و قرار بوده در ادامه چه بپرسد که نماینده جوان ترجیح داده استودیو را ترک کند؟
این روزها با نزدیک شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی، نمایندگان خود را به هر آب و آتشی می زنند تا بار دیگر نماینده حوزه انتخابیه خود شوند. عملکرد دو نماینده سیستان در مجلس از هنگام تبلیغات تاکنون، یک رقابت غیر حرفه ای بوده و همواره در صدد بوده اند که اقدامات دولت را به نفع خود مصادره کرده و اگر در رابطه با یک طرح، تصمیم یا پروژه، حتی یک نامه هم به وزیر مربوطه نوشته اند، آنرا منتشر کرده و سند ششدانگ پروژه را به نام خود زده اند. وقتی یک طرح دو صاحب دارد باعث بدبینی و بی اعتمادی می شود. رفتار نمایندگان سیستان، باعث رنجیدگی خاطر طیف گسترده ای از مردم سیستان نیز شده است. برای نمونه استیضاح نافرجام وزیر امور خارجه، اوج غیر حرفه ای گری نمایندگان، حامیان و مشاوران تبلیغاتی آنها بود. در فواصل کوتاه هر کدام مدعی می شدند که طرح استیضاح را کلید زده اند، تا جایی موضوع بالا گرفت که نماینده جوان سیستان عنوان کرد در صورتی که وزیر استیضاح نشود، استعفا خواهد داد. اقدامی که مورد تشویق و تحسین مردم هم قرار گرفت، ولی دیری نپایید که این مورد هم در میان اخبار رنگ و وارنگ، رنگ باخت، به این امید که به فراموشی سپرده شود.
در گذشته به دلیل اینکه اهالی رسانه، حرفه ای نشده بودند و به حقوق خود واقف نبودند، به محض یک سوال چالشی مورد حمله سیاسیون قرار می گرفتند و در مواردی از محل اخراج می شدند. رفته رفته با روی کار آمدن نشریات مستقل و مقتدر، این روال برعکس شد و این سیاسیون هستند که محل مصاحبه را ترک کرده و یا در صورت گفت و گوی تلفنی، تماس را قطع می کنند.
تصمیم عجولانه نماینده جوان به دلیل جوانی، مبنی بر ترک استودیو یک بخش موضوع است و استفاده از موقعیت سیاسی خود برای جلوگیری از پخش برنامه، موضوعی مهمتر است. اگر جناب نماینده چنین قدرتی دارد، چرا در راه مثبت از آن بهره نمی برد؟ در زمانی که شبکه هامون، روابط عمومی ادارات بود و مانند امروز برنامه های چالشی در کنداکتور نداشت، چرا وی از قدرت خویش برای آنکه شبکه هامون مجاب به بیان طرح مشکلات مردم کند، بهره نبرده است؟
من این یادداشت را نوشتم تا برای تاریخ به یادگار بماند و درس عبرتی شود برای سایر نمایندگان تا بدانند هر تصمیم و اقدام آنها هزینه دارد. شاید رسانه های دولتی را بتوان مجاب به سکوت کرد، اما با رسانه های مستقل غیروابسته چه می کنند؟ دوران سوالات فرمایشی و از قبل تعیین شده و هماهنگ با سیاسیون گذشته و دور جدیدی از فعالیت های رسانه ای شروع شده و روزنامه نگاران مطلع و واقف به امور، با رویدادها به صورت تحلیلی و کارشناسی شده مواجه می شوند. برای نمونه در حال حاضر دیار عیار در رابطه با موضوعی دیگر، تهدید به لغو مجوز شده، اما قرار نیست این مدل تهدیدها باعث تغییر موضع شود. برای تحقق جامعه آرمانی باید هزینه دهیم تا کشور و استان از یوغ ناکارآمدی ها خلاص شده و به توسعه ای پایدار برسد.
من به عنوان سردبیر دیار عیار، پیشنهاد می دهم محمد سرگزی نماینده سیستان برای جبران مافات، یک مصاحبه تصویری بدون قید و شرط با پایگاه خبری تحلیلی دیار عیار داشته و پاسخگوی عملکرد چهار ساله خود باشد.
سلطانعلی عابدی










علیرضا
تاریخ : ۲۷ - خرداد - ۱۴۰۲خدا پدرتو بیامرزه مرد
خدا جد و آبای تو رو بیامرزه مرد
آقای عابدی شیر مادرت حلالت
داشتم خفه میشدم از اینقد دورنگی وفریب
خدایا شکر که نمردیم ودیدیم ،،،تشت من از بام افتاد ،هیچیم توش نبود ،خاکستر بود ،،بخشید رفت توی چشماتون ،،بازم خداروشکر کنید از حرارتش که استفاده کردید ،،،،،،ولمون کن بابا کشتی ما توی هوای تابستون توی تشتت ذغال افروخته آوردی که من درخدمتم بفرمایید استفاده کنید