به نام خداوند جان و خرد
جناب آقایان محمد سرگزی، فرهاد شهرکی، حسنیعلی شهریاری و فداحسین مالکی
نمایندگی محترم مردم شریف سیستان و زاهدان
با سلام و ادب
فعالان مدنی منطقه اعم از روزنامه نگاران، کارشناسان دیپلماسی آب و فعالان محیط زیست، طی سه سال اخیر بارها در زمینه احداث سد بخشآباد بر روی رودخانه فراه در ولسوالی بالابلوک و اهمیت آورد این رودخانه بر تثبیت ماسههای روان و تلطیف شرایط زیست محیطی منطقه هشدار دادند، اما این مهم توسط ارکان دیپلماسی آب جدی گرفته نشد و شما بزرگواران نیز برای برخورد با این ترک فعل و تضییع منافع ملی، از ظرفیت ها و ابزارهای نظارتی مجلس به نحو مطلوب بهره نبردید.
شوربختانه دستگاه دیپلماسی کشورمان استراتژی افغانستان در بخش آب را برای خود به درستی تعریف نکرده تا بتواند برای مقابله با سدسازیهای آن کشور، ضد استراتژی مناسبی برای خود تعریف کند. از طرفی دفتر رودخانههای مرزی وزارت نیرو و کمیسار آب هیرمند از ابزارهای حقوقی برای این امر به درستی بهره نبرده و درک درستی از رویکرد هیدروپلیتیک افغانستان نیز به وزارت امور خارجه و حتی شورای عالی امنیت ملی منتقل نکرده است. در دولت قبل که مسئولان امور افغانستان غالبا به تطهیر طالبان مشغول بودند، با طالبان هم صدا شده و علت عدم رهاسازی حقابه ایران از رودخانه هیرمند را کمبود بارش و خشکسالی عنوان می کردند و در حوزه دیپلماسی رسانه گل به خودی زدند و حتی عنوان کردند که بند کمالخان اصلاح شده و هیچ مانعی برای رسیدن سیلاب به سیستان وجود ندارد، اما سیلاب اخیر رسوایشان کرد، اما نمایندگان سیستان و زاهدان در این قبال چه کرده اند؟
برادران بزرگوار شوربختانه با چند نطق، سخنرانی، مصاحبه و حتی تهدید به استیضاح که صرفا کارکرد آرام کردن افکار عمومی را دارد؛ سیاست خارجه به سمت استفاده از ابزارهای مختلف برای مقابله با سدسازیهای افغانستان نمی رود.
جناب آقایان دکتر شهریاری، مالکی، سرگزی و شهرکی، تردید ندارم که دستگاه دیپلماسی برای مقابله با جنگ آبی منطقه ای افغانستان به سمت استفاده از ابزارهای سیاسی، حقوقی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی نمیرود و شناختی که از جنابتان دارم؛ شما نیز برای این تغییر رویکرد، هزینه نخواهید کرد، اما با توجه به این که سد بخشآباد تا پایان سال یا در بهترین حالت، اوایل سال آتی به بهرهبرداری میرسد و متعاقب آن یک وضعیت آخرالزمانی بر سیستان حاکم می شود و گرد و غبار زاهدان را تشدید می کند، برای ثبت در تاریخ این نامه سرگشاده را منتشر می کنم تا تاریخ عملکرد عصاره فضائل این مردم و فعالان مدنی را قضاوت کند.
از یاد نبرید که بند انحرافی کمال خان علی رغم هشدارهای کارشناسان دیپلماسی آب و مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری در دوره مجلس دهم به بهرهبرداری رسید و اکنون اهالی منطقه چه حسی به نمایندگان آن دوره دارند.
آورد رودخانه فراه رود حدود ۲۰۰ هزار هکتار از اراضی تالاب هامون را مرطوب سازی می کند و نقش بسیار مهمی در تثبیت خاستگاههای گرد و غبار دارد. بهتر است بدانید که طبق مطالعه اساتید دانشگاه زابل مجموع خاستگاههای گرد و غبار در تالاب هامون و دشت سیستان حدود ۱۴۰ هزار هکتار برآورد شده که در صورت تکمیل سد بخشآباد، مساحت خاستگاههای گرد و غبار به طرز وحشتناکی افزایش خواهد یافت؛ به گونه ای که برای وضعیت کنونی سیستان غبطه بخوریم، علاوه بر فجایع زیست محیطی در منطقه سیستان؛ با توجه به فرسایش بادی تالاب هامون هیرمند و آبکندهای شیله، ریزگردها؛ نیمی از استان سیستان و بلوچستان را در برمیگیرد و باید قید توسعه و نگه داشت جمعیت و سرمایه انسانی را بزنیم.
از آنجایی که در معاهده دلتا حقابه ای برای فراه رود در نظر گرفته نشده، بنابراین دستگاه دیپلماسی در حوزه سیاسی باید از ظرفیت قطعنامه ۱۳/۴۸، هشت اکتبر ۲۰۲۱ شورای حقوق بشر سازمان ملل و قطعنامه ۲۶ جولای سال ۲۰۲۲ مجمع عمومی سازمان ملل مبنی بر اینکه حقوق زیست محیطی در دسته حقوق بشر قرار گرفته، بهره ببرد.
سدسازی های افغانستان بر روی حوضههای آبریز مشترک غالبا با سرمایه گذاری کشورهای ثالث احداث شده و در حال احداث است، این امر پس از روی کار آمدن گروه طالبان نیز تداوم داشته است. اکنون ترکیه، قطر و امارات در سازه های آبی افغانستان سرمایهگذاری میکنند و بخشی از کمک های مالی آمریکا و کمکهای حقوق بشری سازمان ملل نیز به سمت احداث سد ها سوق داده می شود؛ مادامی که براساس قطعنامههای شورای حقوق بشر و مجمع عمومی سازمان ملل، حقوق زیست محیطی در دسته حقوق بشر قرار گرفته، بنابراین آثار زیست محیطی سدسازیهای افغانستان مصداق نقض حقوق بشر است و می توان از ظرفیت قطعنامه های مذکور برای جلوگیری از سرمایهگذاری های کشورهای ثالث و کمکهای سازمان ملل و در حوزه دیپلماسی گرد و غبار برای اعمال فشار بر روی حاکمان افغانستان بهره برد.
همان گونه که مستحضرید، افغانستان کشوری محصور در خشکی است و از میان ۶ کشور همسایه اش پنج کشور مناقشه آبی دارد؛ سد سازی بر روی حوضههای آبریز هیرمند و هریرود، احداث کانال قوش تپه بر روی حوضه آبریز آمودریا و تلاش برای احداث سد بر روی رودخانه کابل با اهداف اقتصادی، سیاسی و مهندسی اجتماعی، موجب شده که امنیت آبی، غذایی و زیست محیطی کشورهای پیرامون افغانستان به جز چین و تاحدی تاجیکستان به مخاطره بیفتد، بنابراین با تشکیل اجماع بین المللی علیه رویکرد هیدروپلیتیک افغانستان میتوان دستاوردهای زیادی کسب کرد.
از آنجایی که مضاعف شدن گرد و غبار از منشا تالاب هامون با احداث سد بخشآباد به جز منطقه سیستان بخش های زیادی از جغرافیای افغانستان و پاکستان را تحت تاثیر قرار می دهد، بنابراین باید در وهله اول از ظرفیت دیپلماسی عمومی، مردم افغانستان را نسبت به پیامدهای زیست محیطی و حتی اهداف حکام پشتون افغانستان مبنی بر گسترش و پراکنش پشتون ها آگاه کرد و در حوزه دیپلماسی گرد و غبار، دولت پاکستان را همراه کرد. برای تحقق این امر بایستی سازمان حفاظت محیطزیست یا دانشگاه و پژوهشگاه زابل و حتی دانشگاه علوم پزشکی زابل مطالعه ای برای بررسی آثار و پیامدهای سد بخش آباد، بند کمال خان، سدسازی روی خاشرود و رود خوسپاس (با اولویت سد بخش آباد) انجام دهد تا به عنوان یک مرجع علمی برای جلب توجه نهادهای بین المللی و حقوق بشری به آن رجوع کرد.
تداوم سدسازیهای افغانستان و عدم تغییر فاز در حوزه دیپلماسی آب ایران چه در زمان احداث بند کمال خان، سد پاشدان و حتی سد بخش آباد که پیشرفت فیزیکی بالایی دارد، نشان می دهد که وزارت نیرو به عنوان متولی رودخانههای مرزی و مسئول مذاکرات حقوقی حقابه در حوزه پژوهش، تعیین استراتژی کشور بالادست و تصمیم سازی برای بهره گیری از فاز سیاسی و حتی امنیتی در حوزه دیپلماسی آب، بسیار منفعل و ناموفق بوده است.
باید بررسی کرد که علت عدم توفیق ایران در حوزه دیپلماسی آب تعارض منافع است یا ضعف کار کارشناسی؟ علی ایحال ساختار نحیف دیپلماسی آب (دفتر رودخانه های مرزی وزارت نیرو) توان مواجهه با جنگ آبی منطقهای افغانستان و شرکای منطقه ای آن را ندارد؛ وزارت امور خارجه، محیطزیست، مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری و شورای عالی امنیت ملی باید در این زمینه تدبیری بیاندیشند.
در قِبَل دیپلماسی عمومی و آگاه سازی اهالی ولایت نیمروز از هدف اصلی حکام پشتون افغانستان از احداث بند کمال خان (احیای ۴۹ هزار هکتار از اراضی گودزره و اسکان ۴۹ هزار خانواده پشتون در ولایت نیمروز)، ارتقاء سطح مناسبات سیاسی و اقتصادی بلوچ ها و سایر گروه های قومی که عمق استراتژیک ایران در افغانستان به شمار می روند، شرایط را برای توقف سیاست های قومی حکام افغانستان فراهم می کند. نباید فراموش کرد که طوایف بلوچ فئودال های پایین دست بند کمال خان هستند و به علت رسم بلوچ ها، پشتون ها نتوانستند اراضی کشاورزی ولایت نیمروز را خریداری کنند و غالبا در مراکز ولسوالی ها ساکن هستند. به نظر می رسد سامانه انحرافی بند کمال علاوه بر تغییر ترکیب جمعیتی، برای افزایش سهم پشتون ها از مدل توسعه مبتنی بر کشاورزی طراحی و اجرا شده است.
بابت اینکه نمایندگان حوزه انتخابیه سیستان و زاهدان طی سه سال گذشته برای ممنوعیت صادرات سیمان به افغانستان تصمیم سازی نکردند، افسوس می خورم، هم اکنون سیمان مورد نیاز احداث سد بخشآباد از پایانه مرزی ماهیرود به افغانستان صادر می شود.
به نظر میرسد با توجه به شرایط منطقه، برگزاری یک جلسه میان مجمع نمایندگان سیستان و بلوچستان، استاندار و نماینده ولی فقیه در استان با رهبر انقلاب و انعکاس استراتژی افغانستان، جنگ آب منطقه ای در این کشور و اهمیت زیست محیطی آورد رودخانههای فرامرزی برای تنگه احد جمهوری اسلامی ایران و نقش آن در مسئله مهاجرت، میتواند برای تغییر سیاست ها در قبال افغانستان موثر واقع شود.
در این نامه سعی کردم ضمن تبیین اهمیت آورد رودخانه فراه و بازه زمانی اندک برای توقف احداث سد بخشآباد، بخشی از ابزارهای حقوقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران برای مقابله با سیاست های آبی افغانستان را طرح کنم، از سایر ابزارهای اقتصادی و امنیتی آگاهی دارید؛ این گوی و این میدان. تاریخ قصاوت تان خواهد کرد.
به امید روزهایی که مثل امروز نباشد.
فرشید عابدی
مدیرمسئول پایگاه خبری تحلیلی دیار عیار