ناخوشی احوالات فرهنگ، هنر و هنرمندان سیستان و بلوچستان 
ناخوشی احوالات فرهنگ، هنر و هنرمندان سیستان و بلوچستان 
به وفور شنیده ایم که فرهنگ در اولویت نظام نیست. نمی دانم این جمله واقعیت است یا محصول القائات. بررسی سیر عملکردی دولت ها نشان می دهد که برخی دولت ها به فرهنگ و هنر اهتمام ورزیده اند و در برخی دولت ها از فرهنگ و هنر توقعات دیگری داشته اند و آن را در خدمت اهداف ایدئولوژیک خود قرار داده اند. اکنون در دولت چهاردهم به سر می بریم. در دولتی که در نبود سلبریتی ها، برخی از چهره های فرهنگی به میدان آمده برای تشکیل دولت وفاق تلاش کردند. دکتر پزشکیان در هنگام تبلیغات بارها به نقش هنرمندان و اهالی فرهنگ در ساختن جامعه اشاره نمود و حال زمانش رسیده تا نمودش را انتصابات و حمایت از اهل قلم و اندیشه ببینیم.

سیستان و بلوچستان، سرزمینی پهناور با انواع فرهنگ ها و نحله های فکری ست. همسایگی این استان با دو کشور پاکستان و افغانستان همواره دردسرساز بوده و نفوذ افکار خطرناک افراطی از آنسوی مرزها، تمامیت ارضی و امنیت استان را به مخاطره انداخته است. در حالیکه ابزار مخالفین تفنگ و اندیشه ست، سیاست های جمهوری اسلامی در مواجهه با این تهاجم، فقط اسلحه بوده و هیچ سیاست فرهنگی را در مقام عمل در منطقه شاهد نبوده ایم و نقش اهالی فرهنگ و هنر در چشم انداز توسعه ای استان، همواره ندیده گرفته شده است.

اگر چه به کارگیری مدیران بی برنامه و بی ارتباط به نهادهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نقش مهمی در عقب ماندگی استان داشته، اما قبل آن عامل اصلی عدم وجود چشم اندازی جامع در تحقق این امر بوده است. سند تحول و چشم اندازهای ترسیم شده در ادوار گذشته توسط افراد بی اطلاع و در حد سرفصل ها بوده و برای اجرای همان هم هیچ همتی نبوده است. مادامی که برنامه های کلان استانی بر اساس رفع تکلیف، آیین نامه و عدم آسیب شناسی نوشته شوند ره به جایی نخواهند برد.

در حال حاضر دولتی جدید بر سر کار آمده و فرصتی ست تا بار دیگر علل عدم توسعه نیافتگی ها، واکاوی شود. اینکه در گزارش ها بگوییم همه چیز خوب است و چشم بر حقایق ببندیم توسعه ای اتفاق نمی افتد. بی گمان در این سال ها تلاش های حداقلی صورت پذیرفته، بودجه هایی اختصاص یافته اما نتیجه بیرون از گزارش ها و در سطح جامعه ملموس نیست.

برای مشاهده واقعیات فرهنگی و اقتصادی میبایست به نمود برنامه های اجرا شده مراجعه کرد و نه به گزارش هایی که برای رزومه سازی و فریب بالادست ها تنظیم می گردد. چه برای فرهنگ نقش زیربنایی توسعه ای قائل باشیم و چه اقتصاد را زیربنا بدانیم در صورت مساله تغییری ایجاد نمی کند. اقتصاد استان بیمار است و حال فرهنگ و هنر و هنرمندان استان خوش نیست. با یک نگاه اجمالی به گردش مالی هنرمندان استان و کسانی برای درآمدزایی از فرهنگ و ارشاد، موسسه فرهنگی و هنری ثبت کرده اند عمق فاجعه نمایان خواهد شد. اگر کسانی مدعی اند کار فرهنگی کرده اند با چه کسانی انجام داده اند؟ هنرمندان و اهل قلم استان آنقدر محدود هستند که به نام کوچک همدیگر را می شناسند. این که عده ای ناشناس یا افرادی از عرصه های دیگر برای کسب منافع و استفاده از رانت با هدف ویژه خواری موسسه ثبت کرده اند و داعیه فرهنگ دارند که مشکلات فرهنگی را حل نمی کند.

در هر روی در آغاز راه دولت چهاردهم هستیم و تا حس و حال ها و امیدها فروکش نکرده ، میتوان دست به دست هم داد و به جای انتصابات اشتباه با تشکیل کارگروه و ارزیابی علل عقب ماندگی ها به یک جمع بندی در عرصه های مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و … رسید. اگر در عرض چند ماه منصور بیجار به عنوان اولین استاندار اهل سنت استان و با این میزان استقبالی که از وی از طرف سیاسیون شده، به ضرورت موضوع پی نبرد و انتصابات به صورت هدفمند و بر اساس ضروریات جامعه انجام نشود، بعد دیر می شود. مدیر یک مجموعه عامل حرکت است. یک مدیر می تواند باعث تجلی برنامه، ظهور اندیشه ها، اجرا و نمود آن در منطقه و ایجاد شور و نشاط و تزریق امید به جامعه هدف می شود. مادامی که مدیران به توصیه، وابستگی به قوم، مذهب، طایفه، جریانات سیاسی و مراکز قدرت بر کرسی ها تکیه زنند برون رفت از بحران عقب ماندگی، صرفا بر روی کاغذها و گزارش ها به حیات خود ادامه می دهد.