فرهنگ و ارشاد سیستان وبلوچستان، سکوتش را شکست/ از وعده نشست خبری، استقبال میکنیم
اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی سیستان و بلوچستان، چنان در سکوت مُتقِـن فرو رفته که گویی هنگام ارادهی شکستن این خاموشی، راه و روش آن را نیز از یاد برده است. روابط عمومی این نهاد، متنی را در پاسخ به یادداشت اعتراضی اینجانب، در پیام رسان سروش ارسال کرد و من نیز با آغوشی باز از انتشار آن استقبال نمودم، اما برای رعایت تشریفات حقوقی، از فرستنده خواستم تا پاسخ را در قالب نامهای رسمی و با امضای مدیر دستگاه ارسال نماید. پس از ساعاتی، متن ارسالی در فضای مجازی منتشر شد و لازم دیدم به برخی نکات مندرج در آن، پاسخ گویم.
نمایندگان سیستان به وعده خود در قبال طرح مشکلات فرهنگی در مجلس عمل کنند
طرح استیضاح وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که با جمعآوری امضای نمایندگان مجلس کلید خورده است، اگرچه در بخشی از انگیزههای آن میتوان رگههایی از محاسبات سیاسی و کینهتوزی تندروان مجلس را به واسطه اکران آثار سینمایی موفق و اجتماعیمحور یافت، اما در مجموع گواه بر ناکارآمدیهای عمیق و ساختاری است که عملکرد این وزیر را محل نقد جدی قرار میدهد.
واکاوی عملکرد مدیریتی در فرهنگ و ارشاد اسلامی سیستان و بلوچستان
در پی انتشار یادداشت این جانب در نقد عملکرد ساختار اداری فرهنگ و ارشاد اسلامی استان و اشاره به قهقرایی شدن آن، برخی دوندان با این استدلال که «سابق بر این نیز چنین ساختاری وجود داشته و ارتباطی به مدیریت کنونی ندارد» با نگارنده تماس حاصل نمودند. همین امر بذل توضیحاتی مبسوط و شفاف را ضروری می سازد
عبدالسلام بلوچزاده و ساختار اداری که به قهقرا رفت
چون نغمهی نام «عبدالسلام بلوچزاده» به عنوان گزینهی بیبدیل تصدی منصب مدیرکلی فرهنگ و ارشاد اسلامی سیستان و بلوچستان در فضای اداری طنین انداخت، این قلمِ آگاه و چشمانی که سه دههی پرفراز و نشیب را به تماشا نشسته، یکسر از هرگونه نهال امید به اصلاحات در این عرصه، بیبهره گردید. بیشک جناب بلوچزاده، شخصیتی است وارسته، نیکمنش و بلندهمت، لیکن تجربهی دوران معاونت هنری ایشان، علیرغم منشِ محترمانه و سجایای اخلاقیِ ستودنی، حاکی از عملکردی سست و ناکارآمد بود.
سرنوشت مبهم بودجههای فرهنگی در سایهی بیعملی و عدم شفافیت
بودجههای حمایتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، که هرساله با شعار توسعهی فرهنگ و هنر به استانها، از جمله دیار محروم سیستان و بلوچستان، تزریق میشود، سرنوشتی غریب و پرسشبرانگیز یافته است. بودجههایی که گویی در گرداب بیثمری و بیهدفی غرق شدهاند، بیآنکه ردّی از دستاوردی فرهنگی یا هنری برای این خطه بر جای نهند. این اعتبارات ارزشمند، که میبایست شریان حیات بخش جریانهای اصیل فرهنگی باشد، یا به کام ادارات دولتی دیگر سرازیر میشود که خود دارای ردیف بودجهای مستقل هستند، یا در کام افرادی فرومیرود که هیچ پیوندی با عرصهی فرهنگ و هنر ندارند.
نقدی بر نحوه تخصیص بودجههای فرهنگی
مسئله تخصیص اعتبارات فرهنگی و هنری در نظام اداری کشور، بویژه در سیستان و بلوچستان، دارای پیچیدگیهای بنیادینی است که ریشه در عدم تعادل میان مرکز و استان ها و نیز نبود شناخت عمیق از ضرورتهای منطقهای دارد. آنچه در طول سالهای اخیر در حوزه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی این استان مشاهده شده، نشاندهنده ابهامات ساختاری در فرآیند تعیین مصارف بودجه و انتخاب نهادهای فرهنگی مجاز به عقد قرارداد است.
بازخوانی بودجههای فرهنگی سیستان و بلوچستان، نقدی بر رویکرد حمایتی بدون ضابطه
شکست تجاری و هنری فیلم "میرو" ساخته حسین ریگی، تصویر روشنی از ناکارآمدی نظام تخصیص بودجههای فرهنگی در استان به دست میدهد. فیلمی که به گفته عوامل تولید، با هزینهای معادل ۲۵ میلیارد تومان و با حمایت کامل دولتی به تولید رسیده، اما در جذب مخاطب ناموفق بوده و نتوانسته در چرخه عادی اکران سینما قرار گیرد. حتی اکران این فیلم در گروه "هنر و تجربه" با حمایت سازمان سینمایی - که خود نقض رویه معمول این گروه است، زیرا معمولاً فیلمهای مستقل و کمهزینه در این بخش نمایش داده میشوند - نیز نتوانست توجه تماشاگران را جلب کند.

































