یادداشتی از پوریا جهانتیغی روز جهانی داوطلب از تقویم مسئولان جا ماند/ فاصله آشکار میان دستگاههای اجرایی و جامعه مدنی
یادداشتی از اسماعیل حسین زهی، نماینده پیشین مجلس هوای پاک با تصمیم هماهنگ
یادداشتی از سلطانعلی عابدی به دلیل جلوگیری از طرح پرسش چالشی، نشست خبری فرهنگ و ارشاد اسلامی را ترک کردم
خانه احزاب؛ نمایشی برای پوشاندن غیبت تحزب
پس از سالها توقف، امروز انتخابات خانه احزاب در زاهدان برگزار شد؛ انتخاباتی که عنوان «انتخابات» را یدک میکشید، اما از نظر سازوکار، شفافیت، رقابتپذیری و منطق تشکیلاتی، فاصلهای جدی با حداقلهای لازم داشت. آنچه رخ داد نه یک فرآیند انتخاباتی استاندارد، بلکه یک اقدام اداری برای تکمیل صورتجلسه بود؛ اقدامی که بیش از آنکه به تقویت تحزب کمک کند، ضعف ساختاری آن را آشکار کرد.
گل به خودی استانداری سیستان و بلوچستان به منافع ملی
حکومت طالبان براساس رویکرد هیدروپلیتیک خود، اقدامبه روایتسازی جعلی کرده که افکار جهانی را با خود همراه کند تا به بهانه خشکسالی و ... حقابه رودخانه هیرمند را نپردازد، وزیر صنعت و تجارت طالبان در سیستان نیز در همین چارچوب سخن گفت، اما فاجعه بزرگتر اینجا بود که کانال رسمی استانداری سیستان و بلوچستان به نشانهی تایید سخنان وزیر طالبان، ویدئو ادعای وی را منتشر کرد! تا ناخواسته در زمین هیدروپلیتیک افغانستان بازی بخورد.
شبکه هامون برنامه سازان بومی را ندیده می گیرد
صدا و سیمای سیستان و بلوچستان تاریخچهای پرفراز و نشیب دارد، اما آنچه در این یادداشت میخواهم روایت کنم، داستان تولیدات داستانی در این مجموعه و شبکه هامون است. شبکهای که با هدف ایجاد اشتغال برای هنرمندان بومی تأسیس شد، اما رفتهرفته تبدیل به بنگاه اقتصادی برای غیربومیها گشت. با تلاش هنرمندان بومی، برای مدتی این شبکه در مسیر هدف تعریفشده قرار گرفت، تا اینکه در سالهای اخیر باز این عوامل غیربومیاند که در نقشهای کلیدی برنامهسازی به کار گرفته میشوند و هنرمندان استان به راحتی از گردونه ساخت برنامههای تلویزیونی کنار گذاشته شدهاند.
رفاه اجتماعی، زمینهساز و محصول توسعه
هدف از توسعه اجتماعی، ایجاد امکانات مادی، اقتصادی و اجتماعی برای کلیه افراد جامعه، افزایش دسترسی آنان به منابع حیاتی و توزیع عادلانه این منابع است. بنابراین میتوان گفت هدف توسعه، ارتقای سطح زندگی و کیفیت زیست افراد جامعه و هماهنگی آن با جریان توسعه و پیشرفت اقتصادی کشور است.
باد تندی که زود ایستاد؛ یکسال استانداری منصور بیجار
در گوشهوکنار فضای مجازی، زمزمههایی درباره رفتن منصور بیجار شنیده میشود، در حالیکه بسیاری از وعده های دولت چهاردهم و استانداری، بر زمین ماندهاند. ماجرا از آنجا آغاز شد که رئیسجمهور پزشکیان، در همان آغاز روی کارآمدن وعده عزل مدیران غیرتخصصی را سر داد، مدیرانی که از دستگاههای دیگر آمده و جای خود را در ساختار اداری باز کرده بودند. منصور بیجار نیز هنگام تصدی استانداری، بر این وعدهها افزود و برای مدیران ناکارآمد ضربالاجل تعیین کرد. او به آنها فرصتی محدود داد تا برنامههای خود را به استانداری ارائه کنند و چند ماهی برای اجرا مهلت داده شد.
چرا فعالیتهای مدنی، زودبازده نیستند؟
نهادهای مدنی را میتوان به مثابه رودخانههایی دانست که در بستر سنگلاخ تاریخ جریان مییابند. جریانی که نه به شتاب سیل و نه به سکون باتلاق میماند، بلکه در ریتمی میانه، در تدریجیترین شکل ممکن، زمین سخت عادتهای اجتماعی را فرسایش میدهد. این کُندی ذاتی نیست که محصول ناکارآمدی باشد، بلکه برآمده از ماهیت خود فرآیند تغییر اجتماعی است، فرآیندی که در آن نه تنها ساختارهای بیرونی، بلکه لایههای عمیق معنا، باور و هنجار باید دگرگون شوند. هگل در فنومنولوژی روح از آن به «کار صبورانه منفی» یاد میکند، همان کاری که نه در یکشبه انقلابی، بلکه در مسیری طولانی و پیچیده، واقعیت را بازسازی مینماید.
چرا فرهنگ در سیستان و بلوچستان به حاشیه رانده شده است
استاندار سیستان و بلوچستان در یکی از سخنرانی خود با لحنی قاطع، خود را فارغ از تعلقات گروهی خواند و بر وحدت ملی تأکید کرد. منصور بیجار با صراحت اعلام داشت که به سخن همه جریانها، گروهها و صاحبنظران گوش میدهد و در نهایت به استقلال رأی، تصمیم میگیرد. این سخنان در ظاهر، نویدبخش رویکردی فراگیر و مشارکتی در مدیریت استان است، اما واقعیت میدانی روایتی متفاوت از این ادعاها ترسیم میکند. پرسش اساسی این است که آیا این استقلال رأی صرفاً در قالب شعار باقی مانده، یا در عمل نیز تجلی یافته است؟
سند توسعه ای که با باد رفت، جلسه ای که با گرد آمد، با غبار به بار می نشیند!؟
در سرزمینی که هوایش غلیظتر از بی برنامگی برنامهریزانش است، سندی جامع نگاشتند که جامعیتش در همان نامش خلاصه شد و بس. سند توسعهای که نویسندگانش چنان مشغول رسم آیندهای رنگارنگ بودند که فراموش کردند مردم برای رسیدن به آن آینده، باید اول نفس بکشند. اما چه باک! ریزگرد که موجودی افسانهای چونان سشپلی ست، عجیب الخلقه و با توانایی های ماورایی و انسان عاری از مواجهه ی با آن، شاید هم توهمی است در ذهن مردمی که از فرط تنگی نفس، خیالاتشان مختل شده. تالاب هامون؟ آن دیگر داستانی است از دفتر اساطیر، نه از دفتر برنامهوبودجه!
رزمایش رومیزی، نمایش وعده و تکرار حرفهای سوخته در سیستان
بار دیگر کاروانی از مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس، با حضور یک وزیر و چند معاون و مشاور وزارتخانهها، استاندار و مدیران کل، در قالب سفری پرهزینه وارد سیستان شدند. در سالن بزرگی با حضور نزدیک به دویست نفر، نشستی برگزار شد که بیش از آنکه میدان تصمیمسازی باشد، به رزمایشی رومیزی و تکرار تشریفات فرسوده شباهت داشت.
سیستان، تراژدی تعلیق میان دو زمان
گاهی باید نوشت برای تاریخ، نه از سر توهم تغییر فوری، بلکه برای درس عبرت نسلهای آینده که باید بدانند در چه گذرگاهی از زمان ایستاده بودیم و چگونه میان دو دوران، معلق مانده بودیم. این نوشتن نوعی شهادت است بر تناقضی که زیستهایم. شهادتی بر عصری که بشریت از مدرنیته عبور کرده، از پسامدرنیسم سخن میگفت، دوران صنعت و اطلاعات را پشت سر گذاشته و به عصر هوش مصنوعی رسیده بود، ما در خطهای تاریخی به نام سیستان هنوز در چنبره ساختارهای پیشامدرن گرفتار بودیم.













































