امنیتی شدن استان، توسعه را تبدیل به رویا می کند/ ریش سفیدان سیستانی ملاحظات و بی تفاوتی نسبت به رویدادهای استان را کنار بگذارند
امنیتی شدن استان، توسعه را تبدیل به رویا می کند/ ریش سفیدان سیستانی ملاحظات و بی تفاوتی نسبت به رویدادهای استان را کنار بگذارند
رفته رفته باید نسبت به آینده سیستان و بلوچستان به ویزه زاهدان نگران شویم. ترس فعالان اجتماعی و ریش سفیدان از هر گونه وساطت و مردمداری برای حل بحران جاری، استان را به سوی بن بست سیاسی رهنمون می کند.

چه خوش داشته باشیم و چه نداشته باشیم در ده ماه گذشته و پس از ماجرای جمعه تلخ زاهدان، وحدت میان اقوام با چالش مواجه شده و دو قوم بزرگ ساکن استان، به جای اتحاد و همدلی برای تحقق توسعه پایدار در استان، بر اختلافات انگشت گذاشته اند. شاید این اوضاع نابسامان، خوشایند تندورهای طرفین باشد تا فراتر از قانون عمل کرده و قانون را سلاخی کنند، اما نفع عامه مردم ثبات و حاکمیت قانون و به دور از مصلحت اندیشی ها و سیاسی کاری های متداول است. اولویت اول دولت در استان، امنیت است و با ادامه روند موجود، نظامیان بیشتری بر کرسی های قدرت تکیه زده و گفتمان محرومیت زدایی و تحقق وعده ها به حاشیه رانده و بیش از گذشته تحت الشعاع قرار می گیرد. شاید عده ای خوش داشته باشند که انتخابات آتی بدون رقیب برگزار شود و جو امنیتی را مطلوب خود بدانند، چرا که در این مواقع کارایی بیشتری دارند، اما فراموش نکنیم که استان از سوء مدیریت رنج می برد و مطالبات به حق مردم شمال و جنوب استان ندیده گرفته می شود.
وقایع جمعه تلخ زاهدان، آن‌قدر بغرنج بود که قلب هر انسان منصفی را به درد آورد. برخورد نظام، دولت و قوه قضاییه با متهمان پرونده و برکناری مقامات مسوول حادثه، به گونه ای بود که به هر دلیل قصد فرار از واقعیت ندارند. در این میان حتما ابهاماتی وجود دارد که بی گمان با گفتگو حل خواهد شد.
امروز چه خط قرمزی رد شده باشد و چه نشده باشد،  یک شرایط امنیتی بر استان حاکم شده که آینده سیاسی، امنیتی و اقتصادی استان را تحت تاثیر قرار داده است. برای درک عمق فاجعه به مدارس یا محلات حاشیه شهر بروید تا ببینید کودکان بلوچ چه احساسی به سیستانی ها و فارس ها(اصطلاحی که بلوچ ها در ایرانیان غیر بلوچ به کار می برند) پیدا کرده اند و بالطبع کودکان مناطق فارس نشین چه نگرشی به بلوچ ها دارند. مشابه این نگرش در دهه اولیه انقلاب که میراث گذشته بود در شدیدترین شکل ممکن وجود داشت که خوشبختانه با کار فرهنگی و ایجاد امکان تحصیل، تغییر کرد و شهروندی گری و مدنیت بر محلات زاهدان حاکم شد و خشونت رایج در محلات و به ویژه حاشیه شهر، بسیار کمرنگ شد. اکنون با ادامه روند موجود تمام تلاش های گذشته به هدر خواهد رفت و اصلاح نگرش قومیتی و مذهبی، هزینه و زمان زیادی خواهد برد و پیامد ناگوار آن نهادینه شدن محرومیت و فقر در استان است.
مردمداری و ریش سفیدی در استان و میان دو قوم بزرگ سیستانی و بلوچ، تاریخی کهن دارد و تا قبل از برپایی عدلیه، این ریش سفیدان بودند که قضاوت و مجازات می کردند. این سنت با تمام خوبی ها و بدی هایش تا به امروز حیات داشته و هنوز هم برخی طوایف، مردمداری را بر پروسه طولانی قضاوت قضات ترجیح می دهند. آخرین نشست مردم‌داری که در حد گسترده ای بازتاب داشت صلح میان دو طایفه شه بخش و نارویی بود که با وساطت مولوی عبدالحمید در مسجد مکی به آشتی بدل شد.
نظام در گفت و گو با مسجد مکی و علمای آن به نتیجه نرسیده و تبعات سخنرانی و تجمع روزهای جمعه، گریبانگیر همه طیف ها شده است. الان بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد تا علما و سران طوایف سیستانی و بلوچ در باره آنچه در استان رخ داده به گفت و گو بنشینند، اما امنیتی شدن فضا، امکان هر گونه گفت و گو و مداخله ریش سفیدان را سلب کرده است. این نشست اگر به طور کامل غائله را حل نکند به طور قطع آن‌را کاهش خواهد داد.
در تاریخ استان نمونه های بسیاری از خون های به ناحق ریخته شده است که با وساطت بزرگان به صلح بدل شده است. امیدوارم از این گفته ام معنای دیگری استنباط نشود، اما در جریان نزاع سیستانی ها و بیرجندی ها، سیستانی ها هم خون دادند و با وجود کینه و عداوت بالاخره با نشست بزرگان جلوی خونریزی بیشتر گرفته شد. بعد آن ماجرا سیستانی ها مورد غضب دولت وقت قرار گرفتند و بسیاری از فرصت های شغلی را از دست دادند. استخدام و حضور بی رویه غیر بومی ها در استان ماحصل آن اتفاق است. اگر چه بعد از مدتی بین این دو قوم صلح برقرار شد، اما هنوز سایه سیاه آن نزاع را می توان در فضای سیاسی استان مشاهده کرد. ماجرایی که در حال حاضر در زاهدان در جریان است، چنانچه تداوم یابد بی شباهت به آن نخواهد بود. نگذاریم تاریخ تکرار شود.
بلوچ و سیستانی دو روی سکه سیاست استان هستند و نمی توان آن‌ها را از گردونه حذف کرد و یا ندیده گرفت. در هر روی امیدوارم علمای مسجد مکی و شخص مولوی عبدالحمید به همان اندازه که به آرمان ها و قیمومیت خون های ریخته شده می اندیشند به واقعیات تلخی که در انتظار استان است نیز بیندیشند.
در همین راستا لازم است سران طوایف سیستانی ملاحظات را کنار گذاشته و برای بازگرداندن امنیت به استان، به بی تفاوتی خود نسبت رویدادها پایان دهند.