راهکارهای فوری برای برون رفت از چالش های جدی پیش روی سیستان
راهکارهای فوری برای برون رفت از چالش های جدی پیش روی سیستان
علیرضا سروری نژاد دکتری فیزیک خاک و کارشناس آبخیزداری و آبخوانداری طی یادداشتی راهکارهایی فوری برای برون رفت از چالش های جدی پیش روی سیستان در بخش های تامین آب برای مصارف شرب و کشاورزی و معضل ریزگردها و اشتغال پایدار ارائه کرد.

منطقه سیستان که در منتهی الیه حوضه آبریز بسیار وسیع هلمند قرار دارد، یکی از پهنه های بزرگ بیابانی دارای بادهای شدید توام با گردوغبار در دنیا محسوب میشود به نحوی که در سال ۲۰۱۶ زابل با میانگین غلظت سالانه ۲۱۷ میکروگرم بر متر مکعب از طریق سازمان بهداشت جهانی ( WHO) به عنوان آلوده ترین شهر جهان ( از منظر PM2.5 ) معرفی شد. این منطقه با اقلیم خشک و فراخشک و بارندگی اندک ۵۰ میلیمتری در سال، تنها معادل ۰٫۲ ( ۵۰ میلیمتر) میانگین بارندگی سالانه کشور می باشد، این منطقه با وسعتی بالغ بر ۱۵ میلیون هکتار، دارای دشتی مسطح و غیر همسان به مساحت حدود ۸۰۰ هزار هکتار است که از رسوبات رودخانه های حوضه هلمند در طول میلیون ها سال قبل، به وجود آمده ‌است. مطابق مطالعات جامع منابع آب، سطوح قابل کشت تا کنون هرگز به ۱۵۰ هزار هکتار نرسیده است که حداقل سرانه آب با الگوهای فعلی کشت که سازگار با منطقه باشد حدود ۹۰۰۰ متر مکعب در هکتار برآورد شده است. فلذا تنها برای بخش کشاورزی این منطقه، سالانه حدود ۱٫۴ میلیارد مترمکعب آب مورد نیاز است. البته که با اجرای طرح انتقال آب به اراضی موسوم به ۴۶ هزار هکتاری، مقرر شده بود فقط با اختصاص ۴۰۰ میلیون متر مکعب از محل چاه نیمه ها، تنها به ۴۶ هزار هکتار (۳۰ درصد ) از اراضی موجود، آبرسانی شود، که متاسفانه با احداث بند انحرافی کمالخان این طرح نیز همانند سایر طرح های ادواری گذشته، افتتاح نشده از حیز انتفاع خارج گردید و بعید است علیرغم صرف ۸۰۰ میلیون دلار که ارزش فعلی آن بالغ بر ۲۶۰ هزار میلیارد ریال است به دلیل عدم وجود آب به بهره برداری برسد. این در حالی است که شرایط آب و هوایی و وابستگی کامل معیشت ساکنین این خطه به رودخانه هیرمند و اقدامات کشور افغانستان در مهار و انحراف مسیر رودخانه، قطعا باعث بروز بحران های شدید آبی، زیست محیطی و اقتصادی اجتماعی خواهد شد، که تاثیرات منفی آن بر ادامه بی ثباتی معیشتی مردم منطقه که بیش از دو دهه در بلاتکلیفی بسر می بردند ( بیش از ۷۰ درصد معیشت ساکنین این خطه به کشاورزی، دامداری و صیادی وابسته است ) افزوده می شود، فذا مساله تامین و مدیریت منابع آب در این منطقه با مشکلات جدی رو به رو شده که از هم اکنون مسئولین امر برای تامین آب در مصارف خانگی و شرب هم با بی برنامه گی و شک مواجه هستند. و هر روز با سناریوهایی که قالبا از حیث تامین منابع مالی، مشکلات زیست محیطی چه از حیث شیرین سازی آب دریای عمان و انتقال آن، و یا استخراج آب از ژرفای زمین که بعضا مورد نقد جدی بدنه کارشناسی است و هرگز در مقطع زمانی حال، استخراج این ذخایر استراتژیک را ( با فرض محال وجود این منبع) بصلاح نسل کنونی نمی دانند چرا که در مسیر پروسه سرد کردن، شیرین سازی و رفع آلاینده های سنگین آنهم از اعماق ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ متری محتملا به قیمت نفت تمام خواهد شد. وانگهی با توجه به شرایت مالی دولت بدون شک چنین مگاپروژه هایی احتیاج به سرمایه گذاری بخش خصوصی دارد که در هر صورت این فرضیه ها به دلیل زمانبر بودن و صرف هزینه های هنگفت غیر عملیاتی خواهند بود، بدیهی است همه طرح های برشمرده شده مزبور تنها برای تامین آب خانگی و نهایتا صنعت است که حداقل رد پایی از صنایع در سطح سیستان نمی بینیم اما آنچه مورد غفلت قرار گرفته موضوع تامین آب برای مصارف کشاورزی، دامداری و صیادی است که شغل بیش از ۶۰ تا ۷۰ درصد مردم منطقه وابسته به آب است، بنابراین مباحث اخیر می‌تواند شمال استان را با بحران های اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیتی جبران ناپذیری مواجه نماید.
بنابراین لازم است با اتخاذ راهکارهای فوری جهت برون رفت از چالش های پیش روی این خطه، البته با کمترین هزینه، در زمانی بسیار کوتاه، بدون اینکه با مشکلات زیست محیطی خاصی مواجه گردیم، با تکیه بر منابع آب های داخلی منطقه سیستان، رفع چاره نماییم.
با عنایت به اینکه سیلاب های حوضه های آبریز غرب سیستان حداقل از ناحیه حرمک تا قبل از نهبندان از مجموعه ارتفاعات پیوسته که بعضا برف نیز در آنها مشاهده میشود، سرچشمه می گیرد و مجموعه وسعت این حوضه های آبخیز محلی تا حدود ۲ میلیون هکتار می باشند، با برآوردهای انجام شده، حجم بارش سالانه آنها معادل بر ۱٫۳ میلیارد متر مکعب خواهد بود، که با اجرای پروژه‌های آبخیزداری و آبخوانداری به روش‌های نوین و ایزوله ( احداث سازه های سطحی، زیرزمینی و سامانه های تغذیه مصنوعی) حداقل ۳۰ درصد از این حجم بارش‌ها، که بالغ بر ۴۰۰ میلیون مترمکعب می‌ باشد ( تقریبا نصف حق آبه معاهده ایران با افغانستان بر روی رودخانه هیرمند طبق معاهده معروف به پروتکل ۱۳۵۱ ) را می‌توان با مجموعه اقدامات آبخیزداری تله اندازی، تغذیه و استحصال نمود. که اتفاقا تنها با یک سوم حجم استحصال شده می توان به کلیه مصارف ساکنین منطقه از جمله در بخش خانگی و شرب، اشتغال پایدار، بیابان زدایی و احیاء تالاب ها ی خشکیده پرداخت. که شرح ماوقع به صورت موجز تقدیم می گردد.
۱- نیاز آبی بخش خانگی و شرب : با بررسی انجام شده حجم آب مورد نیاز در بخش شرب و خانگی ساکنین منطقه سیستان ( برای ۴۰۰ هزار نفر در سال )، ۲۳ میلیون متر مکعب می باشد
۲- با بیابانی شدن منطقه سیستان کل عرصه دشت به منشاء برداشت ریزگردها تبدیل خواهد شد: با فرض اینکه به دلایل متعدد نتوانستیم حق آبه خویش را از دولت وقت افغانستان بگیریم، بنابراین چیزی به عنوان کشت و کار چه در سطح اراضی ۱۵۰ هزار هکتاری دشت سیستان نخواهیم داشت و نه در طرح موسوم به ۴۶ هزار هکتاری بنابر این همه این سطوح بعلاوه نهره های و مسیل های آبی و حتی چاهک های موقت نیز خشک و به زمین های لم یزرع تبدیل می گردند که خود ایجاد بیابانی وسیع در کتار تالاب خشکیده هامون های سه گانه خواهد شد که تقریبا با احتساب ۳۵۰ تا ۳۸۰ هزار هکتار مساحت هامون ها عرصه های بیابانی با قابلیت تولید گردو غبار قطعی قطعی است چرا که بر روی رودخانه هیرمند بند انحرافی کمال خان احداث شده و عملا دریافت آب از این مسیر نیست، و متاسفانه بر روی رودخانه فراه رود نیز سد بخش آباد در حال احداث است که خود مشکل را مضاعف تر می نماید. و این عرصه وسیع بیابانی و دشتی در طول مدت بادهای ۱۲۰ روزه سیستان که طبق تحقیقات اخیر بر روزهای آن تا ۵۰ روز بعضا افزوده شده است، میزان برداشت گردوغبار و ایجاد مشکلات خاص ( بروز انواع بیماری های چشمی، ریوی، قلبی، عروقی و سرطان ووو) توام با مهاجرت و بحران های اجتماعی اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود.
۳- با ایجاد شرایطی بیابانی که در بند دو به آن پرداخته شد، برای داشتن معیشتی پایدار که صد البته بهتر از شرایط قبل خواهد بود می توانیم برای تمام بهره‌برداران طرح موسوم به ۴۶ هزار هکتاری و حتی آنهایی که نتوانستند در این طرح قرار گیرند، با لحاظ همه بهره برداران منطقه سیستان، که هرگز از ۶۰ هزار بهره ‌بردار (که می تواند ۶۰ هزار خانواده باشد ) بیشتر نیستند، کافی است برای هریک از آنها (خانواده‌ها) یک گلخانه ۵۰۰ متر مربعی با سازوکارها و فنون جدید در نظر گرفت (دارای سازه مقاوم در برابر باد و همچنین بدون استفاده از سوخت فسیلی) که طرح های اینچنینی در سطح دنیا و حتی در داخل کشور بسیار رایج شده است، بنابراین جمعا برای رفع مشکلات معیشتی بهره‌برداران بخش کشاورزی، دامداران و حتی صیادان، نیازمند احداث ۳ هزار هکتار گلخانه داریم ( سازو کارها قابل ارائه هست ) و از آنجایی که نیاز آبی هر هکتار گلخانه ۲۰ هزار متر مکعب در طول سال است، بنابراین کل نیاز آبی برای همه بهره‌برداران دشت سیستان جهت انجام کشت فشرده و عمودی ( کشت گلخانه ای )، حدود ۶۰ میلیون متر مکعب خواهد شد
۴- از آنجایی که به دلیل عدم وجود آب، کل اراضی کشاورزی سیستان با فرض اینکه حداکثر ۱۵۰ هزار هکتار باشند بدون شک در زمان طوفان های موسوم به ۱۲۰ روزه سیستان که همانطور که بیان شد بعصا به ۱۷۰ روز در سال رسیده است، خود این اراضی به عنوان منبع برداشت گردوغبار عمل نموده، لذا با فرض کشت گونه های مقاوم بومی منطقه همانند گز که مقاومترین گیاه این خطه است، کافی است تعداد ۱۵۰ پایه گز را برای هر هکتار در نظر بگیریم و با عنایت به اینکه می دانیم نیاز آبی این گونه با ۲۰ دور آبیاری در سال تنها ۱۵۰ مترمکعب خواهد بود فلذا برای ایجاد جنگلی دست کاشت در سطح کل اراضی کشاورزی موجود، به ۲۳ میلیون متر مکعب آب در طول سال نیاز است. بنابراین با ایجاد جنگلی مصنوعی به وسعت ۱۵۰ هزار هکتار با ۲۲٫۵ میلیون نهال،؛ اراضی مزروعی که دیگر برای زراعت آن آبی نداریم و خود به منشاء برداشت ریزگردها تبدیل میشود را میتوانیم به جنگلی مصنوعی و پر طراوت تبدیل کرد.
۵- با فرض اینکه میدانیم بیش از ۶۰ تا ۷۰ درصد منشاء برداشت ریزگردها در منطقه سیستان از بستر خشکیده تالاب های سه گانه هامون های بین المللی سیستان است، بنابراین برای افزایش ضریب زبری و جلوگیری از برداشت گردوغبار، بهترین شیوه استقرار پوشش گیاهی است که اگر برای حداکثر ۱۵۰ هزار هکتار از اراضی تالاب ها که مناطق برداشت آنها مشخص شده است، همان رویه جنگل کاری در اراضی کشاورزی که فوقا به آن اشاره شد را معیار قرار دهیم برای عرصه تالاب ها نیز نیازمند ۲۳ میلیون متر مکعب آب خواهیم بود
نتیجه گیری :
با توجه به مجموعه مصاعب و چالش های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی که طی حداقل دو دهه اخیر برای ساکنین ۴۰۰ هزار نفری شهرستان های ۵ گانه سیستان شامل شهرستان های زابل، هیرمند، زهک، هامون و نیمروز مستولی شده است باید در کوتاه مدت و بلند مدت به شرح ذیل عمل نماییم
الف) راهکار کوتاه مدت و البته فوری برای برون رفت از چالش های جدی پیش روی ساکنین منطقه سیستان :
اجرای پروژه‌های آبخیزداری و آبخوانداری به روش‌های نوین و ایزوله ( احداث سازه های سطحی، زیرزمینی و سامانه های تغذیه مصنوعی) که نتایج حاصل از آن استحصال و تله اندازی و هدایت حداقل ۳۰ درصد از حجم بارش‌ها حوضه های غرب سیستا ن ( با مساحتی بالغ بر ۲ میلیون هکتار ) است که معادل ۴۰۰ میلیون مترمکعب در سال می‌شود، که با صرف حدود یک سوم از این حجم استحصال شده می توانیم برای مصارف چهار گانه ذیل مورد استفاده قرار گیرد.
الف) : نیاز آبی برای مصارف خانگی و شرب ۲۳ میلیون متر مکعب در سال
ب ) : نیاز آبی برای ایجاد اشتغال پایدار از طریق احداث ۳ هزار هکتار گلخانه که درآمد حاصل از یک هکتار آن حدود ۱۰۰ برابر کشت و کار قدیمی به سبک قرقابی است که در سیستان به دلایل اقلیمی و ادافیکی مرسوم بوده است معادل ۶۰ میلیون مترمکعب در سال
ج) نیاز آبی برای ایجاد جنگل های دست کاشت آنهم برای همه عرصه ۱۵۰ هزار هکتاری اراضی کشاورزی که منبعد به دلیل عدم وجود آب، لم یزرع می گردد ۲۳ میلیون مترمکعب می باشد
د) نیاز آبی برای استقرار پوشش گیاهی درختی در ۱۵۰ هزار هکتار از اراضی تالاب ها که منشاء تولید گردوغبار خواهند بود هم تنها ۲۳ میلیون متر مکعب می باشد که حتما با جنگل کاری پیشنهادی اخیر گذر طوفان ها از روی این جنگل های برافراشته شده بجای تولید گردوغبار و ایجاد صدها خسارات عظیم انشاالله این بادهای شدید به نسیم های خنگ و آرام بخشی تبدیل می گردد که سبب پایداری بیشتر اکوسیستم و ایجاد محیطی امن برای اشتغال و سرمایه گذاری های مختلف در ابعاد متعدد خواهد شد.
بنابراین چنانچه آب مورد نیاز مصارف مورد نظر را جمع جبری نماییم کل نیاز آبی ما برای داشتن شرایط نرمال معادل ۱۲۸ میلیون متر مکعب خواهد شد در حالی که با روش های آبخیزداری و آبخوانداری مورد نظر هر ساله بالغ بر ۴۰۰ میلیون متر مکعب آب استحصال و ذخیره می شود که به زعمی با مصرف تنها یک سوم آب استحصال شده زندگی پایداری را برای آلوده ترین شهر جهان از حیث غلظت گردو غبار در واحد حجم هوا، فراهم خواهیم نمود. صد البته مابقی احجام آب استحصال شده به روشهای نوینی که شناسایی شده است، ذخیره می گردد که طرح آن آماده ارائه خواهد بود.
۲- ) راهکار میان مدت و درازمدت و البته فوری برای برون رفت از چالش های جدی پیش روی ساکنین منطقه سیستان :
جهت استیفای به حق ساکنین خطه سیستان و مرزنشینانی که اگر وجود ذی وجودشان تا بحال نبود، و علاقه و محبتشان نسبت به نظام و رهبر معظم انقلاب علیرغم تحمل مصائب زیادی مستدام نمی بود، بدون شک تا بحال در جنوب شرق ایران شاهد حوادث غیر قابل پیش بینی می شدیم، فلذا باید دستگاه دیپلماسی وزارت امور خارجه کشور با عزمی راسخ جهت رفع مشکلات مردم منطقه تلاشی مضاعف تری مبذول فرمایند تا با اخذ حقابه این خطه، طبق معاهده ۱۳۵۱ دولت افغانستان نسبت به رها سازی آب اقدام نمایند همچنین لازم است در گامی فراتر، متولیان وزارت امور خارجه با هماهنگی سایر دستگاه‌های مرتبط و با بهره‌گیری از پشتوانه‌های حقوقی، عرفی و رایج در عرصه‌های بین‌المللی و با عنایت ویژه به مباحث هیدروپلیتیک منطقه و با محوریت آب‌های مرزی و حق آب های زیست محیطی ( تالاب های سه گانه هامون ) بتوانند با ارائه برنامه‌ای جامع که برای هر دو کشور ایران و افغانستان و حتی جامعه جهانی که در اقدامی قابل تقدیر در سال ۲۰۱۵ تالاب هامون را بعنوان بخشی از عرصه زیست کره، ثبت جهانی نموده اند، راهبرد برد – برد را پیشه نموده، تا با انعقاد قراردادی جامع‌تر، صراحتا حقابه زیست محیطی تالاب های هامون نیز در آن لحاظ گردد، که اگر این رخداد میمون به وقوع به پیوندد، بدون شک برای مرزداران این منطقه گامی عملی، موثر، ماندنی و یادگار بر جا خواهند گذاشت به امید آن روز