نقش گفت و گو در توسعه یافتگی
نقش گفت و گو در توسعه یافتگی
یکی از مشکلات بارز جوامع توسعه نیافته و یا کمتر توسعه یافته، عدم امکان گفتگو ست. استان سیستان و بلوچستان هم به دلیل توسعه نیافتگی با این معضل جدی مواجه هست. سیاسی کردن فضای جامعه باعث شده نتوان بدون در نظر گرفتن سیاست به موضوعات غیر سیاسی ورود کرد و گفتمان کارشناسی با هدف تئوریزه کردن زیر ساخت ها داشت. وقتی سیاست به همه ارکان های ساختاری اجتماع چنگ می اندازد فرصت گفت و گو محدود می شود. هر مدل نقدی حتی نقد فرهنگ و گفتمان فرهنگی سازنده، به حساب نقد یک جریان سیاسی گذاشته می شود و افراد کمتری برای مشارکت پیشگام می شوند تا هزینه های احتمالی کمتری متحمل شود.

وقتی جامعه به دو جریان فکری سیاسی تقسیم می شود دیگر مستقل بودن امکانپذیر نیست و علاقمندان کمتری پیدا می کند. در عرصه سیاست هم که امکان یافتن پایگاه مردمی نزدیک به صفر درصد است. این نگرش محدود به نظریه پردازی سیاسی نمی شود و موضوعی تخصصی نظیر آب به دلیل نقش با اهمیتش در زندگی مردم، نیز قربانی آن می شود. به دلیل حساسیت موضوع آب، منتقدان وضع موجود به سیاه نمایی یا وابستگی حزبی به جریان اصلاحات محکوم می شوند. آن‌قدر اهالی قلم به صورت انفرادی به موضوعات می اندیشند که سر آخر به تکرار می خورند. در هر نوشته خود را از طریق موضوعی جدید باز تکرار می کنند و منجر به اشاعه گفتمان تازه ای نمی شوند. در سال های نه چندان وقتی نسل طلایی استان، همچنان انرژی جوانی و عشق دانستن و جدل برای اثبات عقاید و نحله فکری خود داشت، پاتوق های شبانه رونق داشت. اگر چه در آن دوره این نشست ها انگ سیاسی بودن و خطر استنطاق را در پی داشت، اما علیرغم مخاطرات بسیار پویا برگزار می شد. ماحصل این گفت و گوها تولد اندیشمندانی جامع الاطراف بود. افرادی پخته که در بسیاری از موضوعات صاحب‌نظر بودند. گاهی این پاتوق های پنهانی و دوستانه که هر کس اجازه ورود بدان را نداشت در جمع های عمومی تر شکل می گرفت و منجر به چالش اندیشه ای بزرگتری می شد. بسیاری از نشریات استان در همان دوره متولد شده و رونق گرفتند. بسیاری از آثار مکتوب عرصه فرهنگی استان، متعلق به همان دوران هستند. اکنون سال های زیادی ست که جامعه فرهنگی، هنری و تخصصی استان با رکود گفت و گو مواجه شده است. دیگر در هیچ زمینه گفتگوی جدی شکل نمی گیرد. این‌که مشکل از نسل جدید است یا فضای جامعه برای چنین گفت‌وگوهایی آمادگی ندارد و دغدغه های معیشتی یا اختلافات فکری ناشی از وضع موجود و ناامیدی از آینده نامشخص، فضا را به سکوت می کشاند بحثی مجزایی را می طلبد. خلاصه کلام آن‌که امروز چون گذشته حساسیت امنیتی برای جمع شدن و گفت‌وگوهای غیر سیاسی وجود ندارد، اما با این وجود به دلیل تبعات سیاسی آن این گفت و گوها شکل نمی گیرد تا مبادا جریان فکری مخالف آزرده خاطر شود. بحران عدم گفت و گو و پر شدن جامعه از سوء تفاهم ها، امکان تئوری پردازی را از فضای استان گرفته است. نمی دانم بدون گفت و گو وضعیت توسعه یافتگی در عرصه های مختلف چه سرانجامی خواهد داشت.
سلطانعلی عابدی