مسئله هیرمند برای مقامات کشور، به درستی تعریف نشده است
مسئله هیرمند برای مقامات کشور، به درستی تعریف نشده است
سیاست های آبی و دیپلماسی آب کشور در قبال حقابه هیرمند و تامین آب شرب شمال سیستان و بلوچستان، حاکی از آن است که مسئله هیرمند برای مقامات کشور به درستی تعریف نشده و متعاقب آن مهم ترین مسئله اقلیم دشت سیستان در سیاست آبی پیش بینی نشده است.

یکی از انتقادات همیشگی رسانه ها و فعالان زیست محیطی، نادیده گرفتن حقابه محیط زیست در سیاست های آبی کشور مطرح می شود، طبق سیاست ها، آب شرب سپس صنعت و کشاورزی اولویت های سیاست آبی کشور به شمار می‌روند. چنین روندی در مناطق و اقلیم های مختلف، پیامدهای متفاوتی دارد.
پس از بهره‌برداری بند کمال در حوضه آبریز هیرمند در سایه ناکارآمدی و انفعال دستگاه دیپلماسی کشور تا به حداقل رسیدن منابع آبی چاه نیمه ها، شاهد تعریف و اجرای طرح های آبی شامل انتقال، حفر چاه و چاهک و حفر کانال هستیم که تا کنون نتایج مطلوبی نداشته، اما در کوتاه مدت می تواند صرفا کفاف آب شرب و صنعت منطقه را بدهد، چنین رویه ای در میان مدت، کاملا دشت سیستان و بستر تالاب هامون را به محل برداشت گرد و غبار تبدیل می کند. آیا برای این مسئله چاره اندیشی شده؟ و برای مرطوب سازی و یا تثبیت پوشش گیاهی منطقه، تدبیری اتخاذ شده است؟
نمایندگان سیستان در برخورد با مسئله آب منطقه، رویکرد درستی را در پیش نگرفتند، نمایندگان این حوزه انتخابیه در قبال مواجهه با مسئله هیرمند، با در نظر گرفتن اولویت تامین آب شرب، اقدام به ارائه راهکارهایی قبیل حفر چاه های ژرف، انتقال آب از دریای عمان، انتقال آب از تهلاب و … کردند، مقامات کشور نیز با هدف حل بحران آب سیستان، اعتبار مورد نیاز طرح ها را اختصاص دادند. بدین ترتیب، پرونده حقابه هیرمند به صورت جدی در اولویت سیاست خارجی کشور قرار نگرفت.
رویکرد تصمیم گیران بخش آب وزارت نیرو در حوزه سیستان و بلوچستان، صرفا کفاف آب شرب و حوزه صنعت و معدن منطقه را خواهد داد و منفعت صاحبان منافع را تامین خواهد کرد، پس از اتمام طرح های آبی، تکلیف معاش ۵۰ هزار بهره‌بردار کشاورزی و مسئله گرد و غبار منطقه می شود؟ همانطور که ذکر شد، چنین رویکردی با توجه به وضعیت سیاسی و اقتصادی ایران، به اجبار، پرونده حقابه هیرمند از اولویت خارج و صرفا در ادبیات رسانه ای متولیان امر، باقی خواهد ماند.
در صورت ادامه‌ این روند، یک سناریو محتمل است:
پس از صرف هزینه های هنگفت، آب شرب منطقه سیستان که با هزینه های نازل، با اتکا به ظرفیت های خود منطقه قابل استحصال و بهره‌برداری بود، تامین می شود. سیاست های غلط جهاد کشاورزی سیستان و بلوچستان در زمینه حفر چاهک ها برای حفظ وضعیت موجود کشاورزی و تامین معیشت کشاورزان، باعث کاهش و اتمام آب های زیر قشری می شود، از آنجایی که رویکردهای هیدروپلیتیکی افغانستان اجازه ورود سیلاب به منطقه سیستان را نخواهد داد و میزان بارندگی ۵۰ میلی متری نیز توان جبران برداشت بی رویه آب های زیرقشری را ندارد، این رویکرد غلط باعث از بین رفتن پوشش گیاهی دشت سیستان و بستر تالاب هامون که برای بقا از آب های زیر قشری بهره می بردند، خواهد شد و متعاقب آن از بین رفتن پوشش گیاهی موجب سست شدن بافت خاک منطقه می شود و کل اراضی دشت سیستان و تالاب هامون به کانون های بحران برداشت گرد و غبار تبدیل خواهد شد. در چنین شرایطی با توجه به بادهای غالب منطقه سیستان، شهرستان های پنجگانه شمال استان، شرایط زیست را به طور کلی از دست خواهند داد و بی تردید کیفیت زیست در شهرستان های جنوبی تر مانند زاهدان نیز به میزان قابل توجهی، دچار افت خواهد شد، بنابراین بازتعریف مسئله هیرمند برای مقامات کشور و تصمیم گیران، بسیار مهم و ضروری است، زیرا سیاست فعلی نه تنها بحران آبی سیستان را رفع نمی کند، بلکه صرفا باعث هدررفت سرمایه کشور خواهد شد.

فرشید عابدی