زدی یا خوردی؟ طوری زدی که ارزش گردن کج کردن داشته باشه؟
زدی یا خوردی؟ طوری زدی که ارزش گردن کج کردن داشته باشه؟
در گذشته ها یک رسم نانوشته بین مردم سیستانی و بلوچ وجود داشت که خوشبختانه با کاهش خشونت در جامعه از بین رفت یا حداقل به شدت گذشته نیست. هنگام دعواهای خیابانی یا طایفه ای، جوانان می دانستند که خیلی زود پای بزرگترها به میان می آید و دیگر امکان انتقام و انتقام گیری وجود ندارد. پس فرصت همان چند دقیقه درگیری بود. در واقع هر کس در همان صحنه درگیری واکنش بهتری نشان می داد، برنده واقعی بود و یک عمر حسرت نمی خورد. اگر چه به ظاهر بزرگان طایفه او را در جمع شماتت می کردند، اما در باطن به وجود چنین جوانان برومندی در طایفه افتخار می کردند. بزرگان بعد از مطلع شدن از نزاع، می پرسیدند زدی یا خوردی؟ و اگر زده بود: خوب زدی یا نه؟ آیا ارزش دارد که در جلسه گردن خم کنیم؟

اگر به تاریخ شفاهی طوایف و خانواده های بزرگ بنگریم، متوجه می شویم اعتبار و نامی که به هم زده اند به واسطه همین جوانانی بوده که از فرصت ها بهتر بهره برده بودند. بزرگان طایفه به عنوان شکسته بند، مهم اند، اما دستاورد این جوانان را درو می کردند. به ظاهر در نشست های مردمی گردن کج می کردند که جوانان ما تندروی کردند، اما به واقع سربلند بودند.
گذشته درس است و به واقع از تمام فرهنگ درست و غلطی که روزگاری در حد کم و زیاد رایج بودند، می توان آموخت. شاید لازم بود یا باشد که هنگام تجاوزات مرزی، از سوی برداران ناباب، یک‌بار آن ارگان هایی که توانش را دارند و بنا به وظیفه ذاتی، کارشان حفظ مرزها و کشور است، از تمام امکانات خود بهره برند. با این کار هم مردم راضی می شوند، هم بزرگان کشور و هم کشورهای برادر می فهمند که زود جوگیر نشوند و بیشتر حواس خود را جمع کنند.
سلطانعلی عابدی