دیار عیار؛ جناب آقای حسین زهی، برای اظهار نظر پیرامون مباحث تاریخی حتما تاریخ بخوانید تا با درکی درست از حقیقت تاریخ درباره آن اظهار نظر کنید.
پیوند فرهنگی و اجتماعی که به زعم شما طی آن به نوعی ریشه این مردم در هم تنیده شده به کمتر از ۱۰۰ سال اخیر باز می گردد.
مطابق نظر دولت مرکزی ایران و برپایه ملاحظات صرفا نظامی از سال ۱۳۰۷ هجری شمسی صاحب منصبان نظامی لشکر شرق با پایان عملیات قشون در بلوچستان، عملیاتی که از مرداد تا بهمن ۱۳۰۷ ش به طول انجامید مناطق سیستان، سرحد و مکران را در یک مجموعه اداری قرار دادند. پیش از آن سیستان و قاینات تحت عنوان امیرنشین خزیمه با هم و سرحد و مکران نیز ضمیمه ایالت کرمان بودند.
طبق اسناد تاریخی پیش از اینکه سیستان و بلوچستان با هم اداره شوند و زمانی که مناطق مکران و سرحد زیر نظر والی کرمان اداره میشدند بین سرحد و مکران پیوند مطلوبی برقرار نبود و نحوه ارتباط این دو منطقه با والی کرمان متفاوت بود. به ویژه در فاصله زمانی ۱۲۹۱ش تا ۱۳۰۷ ش خوانین سرحد ارتباط حسنه ای با والی کرمان داشتند، اما روابط خوانین مکران و والی کرمان به دلیل نپرداختن مالیات تیره بود. والی کرمان برای جلوگیری از تهاجمات مکرانی ها به کرمان، تلاش می کرد با تقویت سرحدی ها سدی در برابر یورش های مکرانی ها به قلمروش ایجاد کند. مکرانی ها نیز در مقابل به سرحد یورش می بردند و گاه حتی دامنه این تهاجمات تا دزداب نیز ادامه می یافت. قتل خانواده سردار سعید خان کرد حاکم سرحد نمونه بارزی از اختلافات پر دامنه مکرانی ها و سرحدی هاست. پس از عملیات قشون در بلوچستان و به طور مشخص پس از سال ۱۳۰۷ش به دلیل ملاحظات سیاسی رابطه سرحد و مکران بهبود یافت. پیش از آن سرحد از نظر سیاسی و نظامی معمولا به سیستان اتکا داشت. نگاهی گذرا به گزارش های محرمانه کنسول انگلیس در سیستان و قاینات به روشنی موید همین موضوع است. قرار گرفتن سیستان و بلوچستان در قالب یک واحد اداری و سیاسی هیچگاه مبنای کارشناسی نداشته است؛ به این دلیل استان در ۹۳ سال گذشته به حضیض واپس ماندگی سقوط کرده است. مخالفان تقسیم استان اکنون نیز دلایل علمی و کارشناسی ندارند و صرفا به خاطر ملاحظات سیاسی و قومی با تقسیم استان مخالفت می کنند.
تقسیم سیستان و بلوچستان علاوه بر کاهش منازعات قومی و دینی در زمینه اقتصاد ظرفیت های بسیاری ایجاد خواهد کرد و تمامی فعالان اقتصادی کشور به راحتی می توانند از کلیه زیرساختها و ظرفیت های مرزی و … ایران به راحتی بهره ببرند.اینکه شما مطرح می کنید: «ظرفیت های منطقه سیستان و بلوچستان در صورت پیوند یکدیگر می تواند زمینه توسعه استان را رقم بزند» رویکرد درستی نیست، زیرا برای توسعه می توان از ظرفیت های فرا استانی و فرا مرزی بهره برد. مگر صنایع استان یزد، اصفهان و کرمان برای توسعه تجارت و امکان صادرات از مرزهای سایر استان ها بهره نمیبرند؟ قطعا با تقسیمات کشوری، میان استان ها دیوار نمیکشند و تمامی استان ها از قوانین اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران تبعیت می کنند. فراموش نکنیم این تقسیمات درون کشوری است؛ از این رو هیچ تاثیری بر پیوندهای اجتماعی، فرهنگی و دینی نمی نهد.
در استان سیستان و بلوچستان ضعف ها و کمبودهایی وجود دارد که پرداختن به آن موضوع این یادداشت نیست، اما با میزان بودجه فعلی و بعضاً مدیریت ضعیفی که در شهرستان ها به چشم می خورد، مدیریت ناکارآمدی که متاثر از رقابت های قومی و مذهبی مرکز استان است، توسعه زیرساختهای استان میسر نمیشود.
استانی با این وسعت و تراکم جمعیتی پایین، بودجه های بیشتری را می طلبد و این مهم با تقسیم استان و اختصاص بودجه جداگانه به هر استان محقق خواهد شد. افزون بر این، تقسیم استان به اداره بهتر آن و دستیابی به مدیریت بهینه تر نیز مدد می رساند. تقسیم استان موضوعی کارشناسی است، بهتر است آن را حق و باطلی نکنیم. با استمرار جغرافیای سیاسی کنونی استان، همین وضعیت اسفناک ادامه می یابد، اما تقسیم استان می تواند به تحول و توسعه استان منجر شود.
- نویسنده : فرشید عابدی