بادهای قبله که به ندرت در زابل اتفاق می افتند، نه تنها طوفانی و ترسناک نیستند بلکه نویدبخش بارش بارانند، اما آنچه در سیستان شاهدش بودیم سیاه باد همراه با گرد وغباری بود که جز شگفتانه ای دیگر از تغییر اقلیمعنوان دیگری نمی توان برایش یافت. نگارنده در طول ۵ دهه عمرم سومین بار است که طوفانی با این خصوصیات را در این منطقه شاهدم. دو بار دیگر یکی در ۴۵ سال پیش از جهت جنوب و دیگری حدود ۲۰ سال پیش از سمت شمال اتفاق افتاد که هر دو رنگی نارنجی و زرد داشتند اما این یکی با خاکهای سربی رنگش آسمان را سیاه و تار کرد. طوفان خشمگین از سیستان گذر نمود و راهش را به افغانستان ادامه داد تا پیامش را به حاکمان آنسوی مرز برساند که اگر راه آب به سمت قبله سد شود، گرد و غبار راه سیاسیون این سو را نخواهد پیمود و بدون مماشات شام تار را میهمان همسایه شرقی خواهد کرد. اگر آب در پشت سدها به مهار کشیده شود، تحفه دشتهای غربی طوفان بدون مسامحه ای است که هیچ قدرتی را یارای مقابله با آن نیست.
تغییر اقلیم جعبه سیاه های متعددی دارد که کم کم بازگشایی می شوند و اگر ظلم به طبیعت تداوم یابد واکنش هایی را شاهد خواهیم بود که شاید چاره ای جز پذیرش و سازگاری نباشد. این طوفان نشان داد که بادهای غربی الزاما نویدبخش باران نیستند و گذشته اقلیمی با این شتاب مداخلات انسانی بی تکرار است. اما شاید درس آموخته این رویداد اقلیمی برای سیستانیها هم این باشد که از این به بعد قبله را از غرب جدا کنند.
نویسنده: حسین سرگزی
عکس: حامد غلامی