شبکه هامون جولانگاه غیر بومی ها/صدا و سیما توهین ها را اثبات و یا عذرخواهی کند
شبکه هامون جولانگاه غیر بومی ها/صدا و سیما توهین ها را اثبات و یا عذرخواهی کند
چند هفته از توهین های صدا و سیمای استان می گذرد و بالتبع حق خود می دانم مادامی که نه ادعاهای خود را ثابت کرده اند و نه عذرخواهی، دعوی خود را به مردم برم. به همان مردمی که توهین ها را نشر دادند تا به دفعات بسیار زیاد رسد.

در گستره ی وسیع فرهنگ شرق، مهمان و مهمان نوازی قدمتی کهن دارد. نسل من هنوز فیلم سینمایی جنگجوی صحرا را با محوریت حفظ حرمت مهمان و مهمان نوازی به خاطر دارد. ماجرای بادیه نشینی که به خاطر مهمان خود، به ناچار دست به اسلحه می‌برد و بنا به یک سنت شرقی و فراتر از آن یک دستآورد انسانی به قدمت عمر بشر، قاتلین او را مجازات می کند. در سیستان و بلوچستان “میار” نمونه بارز فرهنگ مهمان داری و مهمان نوازی ست. اگر دشمن انسان هم به خانه ای پناه برد تا زمان مهمان بودن ایمن است و صاحبخانه تا پای جان از امنیت او دفاع می کند ولو جان خود را در این راه از دست دهد.

چند هفته قبل در جریان حضورم در برنامه تلوزیونی دادخواه متعلق به صدا و سیمای سیستان و بلوچستان فاجعه ای عیان رخ داد، اما انگار مدیرکل صدا و سیمای استان به دلیل عدم آشنایی با اخلاق رسانه هنوز اهمیت عذرخواهی رسمی را درک نکرده است. من به دعوت تهیه کننده برنامه در استودیوی صدا و سیما حضور یافته و پس از پخش به دلیل سانسور به آن اعتراض کردم. اعتراض به سانسور یا هر گونه حذفیاتی که منجر به تغییر مفهوم یا کلام شود امری متداول است و به کرات در سطح کشوری رخ داده است، اما انگار در سیستان و بلوچستان به لطف نجابت بیش از اندازه مردم و اهالی رسانه، باعث خشم مدیر و تهیه کننده ی غیر بومی و ناآشنا به فرهنگ و رسانه می شود. صدا و سیمای استان به دلیل بی اطلاعی از عرصه رسانه و قوانین حقوقی رسانه با یک جوابیه سراسر توهین، آغازگر بابی جدید در تلویزیون استان شده که تا قبل از این توسط برخی بلاگرها و با پنهان کردن هویت واقعی خود در فضای مجازی رخ می داد. صدا و سیما با حمله به مهمان خود، فرهنگ و ساختارهای اخلاقی رسانه و جامعه را با چالش مواجه ساخت و علاوه بر اینکه حرمت مهمان خود را حفظ نکرد در اقدامی ناجوانمردانه حمله ای تمام عیار نمود که به شکل گسترده ای در فضای مجازی بازنشر شد تا بی اخلاقی در گستره ای وسیع به معرض نمایش گذاشته شود. ده‌ها هزار نفر جوابیه سراسر توهین آمیز تهیه‌کننده دادخواه را خواندند و بدون اینکه من به عنوان متهم، فرصت دفاع از خود داشته باشم. وقتی در دادگاه محاکمه می شدم جز یک مورد در سایر موارد فرصت دفاع یافتم، اما در عدلیه صدا و سیمای استان حتی فرصت دفاع از خود نیافتم.

من فرزند رسانه هستم و قبل از این‌که شبکه هامون تاسیس شود با صدا و سیما همکاری داشته و به اندازه سال های عمر تهیه کننده-بلاگر برنامه دادخواه در تلویزیون آمد و شد داشته ام. در این سال ها حتی در یک مورد شاهد توهین به مهمان برنامه و ترور شخصیت نبوده ام. من برای روشن شدن موضوع از مدیر صدا و سیمای استان خواستم تا موضع خود را در ارتباط با این توهین ها مشخص نماید که آیا تهیه‌کننده خودسرانه اقدام به نگارش کرده یا با جلب نظر مساعد وی قلم فرسایی کرده است، اما از آنجا که جناب مدیر علاقه ای به پاسخگویی ندارد، سکوت اختیار کرد. به هر حال فرار از پاسخگویی هم خود یک هنر است. من هم‌چنان منتظرم تا مدیرکل صدا و سیما، ادعاهای مطرح شده در قبال من را اثبات نماید و یا رسما عذرخواهی کند.

در جوابیه صدا آمده است که من به مسائل قومی دامن زده و قصد دارم از این نمد برای خود کلاهی ببافم. من در برنامه گفتم که چرا مناطق پنج‌گانه و معاونت های شهرداری بر اساس مذهب و قومیت تقسیم می شود و توصیه ام بر شایسته سالاری بود ولو هر پنج منطقه به اهل سنت داده شود، اما اهل سنت مستقل، شایسته و دارای توانمندی. همواره بر این باور بوده ام که رقابت های قومی و مذهبی گریبانگیر توسعه استان شده و غیر بومی ها از این فرصت بهره برده و با دامن زدن به آن، صدرنشینی خود را تضمین کرده اند. اگر غیر این بود؛ یک غیر بومی بر کرسی یکی از مهم‌ترین نهادهای رسانه ای استان نمی نشست.

وقتی مدیر، تهیه کننده و مجری غیر بومی برنامه نمی دانند من متعلق به خانواده ای شیعی هستم و زمانی‌که می گویم کرسی ها بر اساس شایسته سالاری تقسیم شود ولو مدیر هر پنج منطقه در اختیار اهل سنت قرار گیرند یعنی از قومیت و مذهب عبور کرده ام.  جالب توجه اینست که مدیر و تهیه کننده غیر بومی که کمتر از چهار سال است به زاهدان پناهنده شده اند، مدعی تشخیص مسائل قومی و مذهبی هستند و آن‌وقت من به عنوان فرزند این دیار که با تمام وجود آن‌را درک کرده ام از سوی صدا و سیما صاحب صلاحیت تشخیص داده نمی شوم؟ اگر صاحب صلاحیت نبودم چرا دعوت کردید؟ این ماجرا را هر کسی بشنود بر مظلومیت ما بومی ها اشک خواهد ریخت.

البته قابل پیش بینی بود که جناب علیمحمدی توان اداره صدا و سیما را ندارد،  اما به هر حال به دلیل دوستی با معاونت امور استان ها بر این کرسی تکیه زد تا هم‌چنان نیروهای توانمند بومی قربانی نگرش عدم اعتماد پایتخت نشینان به مردم منطقه باشند. شاید بزرگترین دلیل بر اثبات این ناتوانی جوابیه سراسر توهین آمیز دادخواه باشد که داعیه دادخواهی دارد، اما علنا ظلم می کند و در سایه ضعف مدیریتی جولان می دهد.

رسانه ها برای کمتر از این ادعاها در دادگاه جریمه مالی می شوند، اما صدا و سیما به دلیل در اختیار داشتن قدرت؛ هزینه ای نمی پردازد البته من هم به شکایت اعتقادی ندارم و معتقدم این موضوعات می‌بایست در انظار عمومی به قضاوت گذاشته شود. وقتی یک مدیر نمی داند که جوابیه ها را روابط عمومی ها می دهند نه تهیه کننده ای که حتی از آداب نوشتن هم بی اطلاع ست. وقتی مدیریت از چنین امر واضحی بی اطلاع بوده، دیگر هر حرفی و هر گلایه ای به باد سپردن کلمات است.

برنامه دادخواه برای تخریب و غیر واقعی نشان دادن انتقادات من، برای برنامه بعدی به سراغ عضو شورای شهر می رود و با طرح چند سوال فرمایشی به او فرصت می دهد تا ادعاهای مطرح شده در قبال پارکینگ سعدی، وضعیت جمع آوری زباله و سهم شهرداری در زیرگذر زیباشهر را بی ارزش جلوه دهد، غافل از این‌که مردم از مدیریت شهری به ستوه آمده و بازی کردن با کلمات دیگر تاثیری در تغییر نظر آن‌ها ندارد. این همراه شدن تهیه کننده با عضو شورا تامل برانگیز است و این پیوند را به آن‌ها تبریک می گویم، اما توصیه می شود در مصاحبه بعدی از عضو محترم شورای شهر بپرسد ماجرای درختان جاده کلاته چیست؟ آیا هنوز معتقد است شهرداری آن‌ها را نکاشته است؟!

از من که گذشت و تا صدا و سیما در اختیار غیر بومی هاست،  حضور در تلویزیون به معنی آب به آسیاب غیر بومی ها ریختن است، اما امید می رود سایر فرزندان این سرزمین چنین قربانی تهیه‌کننده بلاگرهای  شبکه هامون نشوند. تهیه کننده بلاگرهای راه یافته به شبکه هامون همان نگرش فضای مجازی را به رسانه ای که با پول ملت اداره می شود، ورود داده اند و این به شدت نگران کننده است.

سلطان علی عابدی