ما رویایی داریم
ما رویایی داریم
سیستان و بلوچستان به دلیل نبود نهادهای مدنی و ارگان های فرهنگی و رسانه ای مستقل، آنطور که باید نتوانسته به صورت سیستماتیک در اصلاح امور جامعه تاثیرگذار باشند. اگر هم تشکلی به وجود آمده و عده ای دور هم جمع شده اند با اهداف و رشد موقعیت شخصی بوده و نتوانسته اند سازوکاری برای شناخت و حرکت به سوی اصلاحات طراحی کنند.(این اصلاحات با جریان اصلاح طلبی فرق دارد). مادامی که تشکل های مطالبه گری به ده ها دلیل مصلحت اندیشانه، در پی بهانه تراشی برای سکوت باشند راه را به بیراهه رفته و به اصلاح ساختارها و توسعه نمی انجامد و تنها یک تشکل اسمی برای رزومه سازی به وجود آورده اند.

این روزها در سیستان شاهد جرقه هایی از شکل گیری تشکل هایی هستیم که نوید روزهای بهتری را می دهند. جوانان آگاه ، جسور و دغدغه مند سیستانی به دلیل بحران آب و مشاهده درد و رنج مردم منطقه، دور هم جمع شده تا اولین گام ها برای فعالیت های مدنی را بردارند. ماحصل تلاش این مطالبه گران چندین تجمع بوده و آخرین آنها تشکیل زنجیره انسانی در کوه خواجه است.
این موضوع بهانه ای شد تا از تجربیات خود در این باره بنویسم…
عوامل بسیاری برای ایجاد ناامیدی وجود دارد. منفی بافی های حداکثری جامعه، ترس از تغییر، مخالفت به دلیل جلب توجه، عدم نهادینه شدن فعالیت های جمعی در ذهن ها، میل به مظلوم نمایی، و… از جمله عوامل مهم ذهنی هستند که برای جان حرکت های نوپاست. تاریخ تحولات اجتماعی ایران و جهان حاکی از آنست که موفقیت و حصول نتیجه، حاصل تلاش کسانی ست که ناامید نمی شوند.
مدتی قبل یک ویدئو در فضای مجازی دیدم که پیام های بسیاری با خود به همراه داشت. در یک تقاطع پشت چراغ قرمز، یک خودرو به آرامی حرکت می کند. زنی متوجه شده که راننده بیهوش شده و خودرو به دلیل شیب تقاطع در حرکت است. زن می دود و درصدد است تا خودرو را متوقف کند. او از دیگران کمک می خواهد. هیچکس به درخواست او توجه نمی کند. آنها یا اهمیت موضوع را درک نکرده اند و یا به هر دلیل نمی خواهند مداخله کنند‌ و در کمک دچار تردید هستند. خودرو از تقاطع می گذرد و وارد لاین یکطرفه آنسوی خیابان می شود. زن یارای متوقف کردن خودرو را ندارد اما دست از تلاش بر نمی دارد. رفته رفته مردم بی تفاوت و مردد به کمک او می روند و خودرو را متوقف می کنند. درب های خودرو قفل است. هر کس به نوعی کمک می کند. شیشه را می شکنند تا راننده بیهوش را بیرون آورند.
در طول تاریخ موفقیت و حصول نتیجه، حاصل تلاش افرادی بوده که به کارشان باور داشته و در نهایت دیگران را با خود همراه کرده اند. جای دوری نرویم. تغییر رژیم پهلوی و جایگزین شدن جمهوری اسلامی به جای آن، حاصل تلاش بنیانگذار جمهوری اسلامی بود. خیلی ها منتقد پادشاهی پهلوی ها بودند اما کمتر کسانی بر ساقط کردن پادشاهی پافشاری می کردند. بنیانگذار انقلاب بر رفتن تاکید داشت و خیلی ها را در این راه با خود همراه نمود. شاید روز اول کمتر کسی به تحقق این هدف باور داشت اما با همراه شدن اقشار مختلف جامعه، این امر محقق شد.
سیستان و بلوچستان به دلیل عقب ماندگی های تاریخی و سهم خواهی های نهادهای پیدا و پنهان قدرت، وارث یک ساختار ناکارآمد اداری ست و اصلاح این روند نیاز به اصلاحات بنیادین دارد. تشکیل نهادهای مدنی حلقه مفقوده برای رشد و توسعه استان است. عوامل بسیاری برای توقف جریان های مطالبه گر نقش ایفا می کنند که مهمترین آن‌ها مردم جامعه هستند. همان مردمی که تشکل ها با هدف تغییر زندگی و سطح رفاه آنها شکل می گیرد بیش از هر کسی نسبت به جریان های مطالبه گری بی اعتماد هستند. این نوع نگرش به سیستان و بلوچستان محدود نمی شود و اپیدمی جهانی ست. جامعه سیاه پوستان آمریکا که بیش از هر قشر دیگری نیاز به عدالت و حذف طبقه بندی های اجتماعی داشتند با خود شوخی نژاد پرستانه می کردند و به یکدیگر کاکا سیاه می گفتند. اگر این واژه را یک سفید پوست به کار می برد به یک نزاع خشونت بار و حتی کشتار می انجامید. بالاخره مارتین لوتر کینگ آمد و گفت«من رویایی دارم. رویای من اینست که روزی دره ها بالا خواهند آمد. ناهمواری ها هموار و ناراستی ها راست…». و نتیجه آنکه سیاه پوستان و سیاه دوستان برای تغییر سطح زندگی و رفاه ، کسب دانش و مشارکت در جامعه برای تغییر سرنوشت خود وارد میدان شدند.
امروز برای رشد و توسعه سیستان و بلوچستان نیاز به کسانی ست که رویایی دارند …

سلطانعلی عابدی