کمآبی و توفانهای پیدرپی روستاهای مرزی سیستان موجب مهاجرت چشمگیر مردم این مناطق شده است
قدیمترها مردماش «زابل جان» صدایش میکردند اما حالا میگویند، «شانس ما این بود که از گربه تهاش به ما رسید.» خشکسالی و توفانهای پیدرپی، چندسالی است که مردم سیستان و بلوچستان را مجبور به مهاجرت کرده، آنها که پولی در جیب داشتند از سیستان رفتند و آنها که ماندند، فقیرترینها هستند و زندگی سختی دارند. روستاهای مرزنشین سیستان در دوسال اخیر خالی و خالیتر شدهاند. طالبان آب را بهروی مردم سیستان بسته و کمبود امکانات رفاهی اولیه، زندگی را برای آنها سختتر کرده است.
آمار بیکاری سیستان ۲۵درصد اعلام میشود که دروغ بزرگی است/اگر دوراهی زابل بایستی و به دور و برت نگاه کنی، هیچ نشانهای از توسعه نمیبینی/زاهدان به عنوان مرکز یک استان پهناور، سهمی از صنایع و توسعه ملی ندارد/وضعیت سیستان به مراتب بدتر است/ زابل در آتش بیتوجهی، فراموشی و خشکسالی خاکستر شده/اگر یارانه نبود، خیلی از آدمها در سیستان، نان خوردن نداشتند
از سفیدابه و ایست بازرسی کولهسنگی که رد میشوی، هرم سوزان فقر توی صورتت میزند و همه چیز بوی فقر میدهد. دکههای فروش بنزین و سوخت کنار جاده، ماشینهای سوختبری که با آخرین سرعت میتازند و عقبشان جوانها با گالنهای رنگ و روفته، آقتابسوخته و در محاصره بنزین قابل اشتعال، به مرز خیره شدهاند و کودکان پنج، شش سالهای که از شدت فقر زیاد، دستان ماهری دارند، سوختکشی میکنند و گالن گالن بنزین به ماشینها میفروشند؛ فقر در این جاده بیداد میکند.
بکارگیری سه استراتژی تسکینی (کنترلی)، تهاجمی و تدافعی در مواجهه با گرد و غبار سیستان باید بررسی شود
بحران شرایطی است که خطر محتمل به خسارت نزدیک یا خسارتبار می شود، در حال حاضر توفان گرد و غبار در سیستان یک بحران تمام عیار است. صدمات اقتصادی، اجتماعی و روانی بر کسی پوشیده نیست. معمولا برای مقابله با بحران سه استراتژی تسکینی (کنترلی)، تهاجمی و تدافعی به کار گرفته می شود.

































