بررسی آثار و تبعات هویتی- فرهنگی حملات تروریستی داعش بر حوزه تمدنی ایران
با تأسیس شاخۀ خراسان داعش در افغانستان که در اصل هویت عربی و ایدئولوژی سلفی دارد، تلاش شده است تا اولاً این پدیده شوم و مذموم گستردهتر از آنچه هست، نشان داده شود و ثانیاً با تقسیمبندی جغرافیای فارسزبانان به خراسان و ایران امروزی، چنان وانمود شود که ایران و خراسان دو سرزمین جدا و دشمن یکدیگر هستند. در کنار این انتظار، پیامدهای دیگری که حملات داعش خراسان بهجود خواهد آورد، ایجاد شکاف میان فارسزبانان است که در سه کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان حضور دارند. هر چند این پیامدها هنوز در مرحله ابتدایی خود است اما اگر تدبیری برای مهار و جلوگیری از آن صورت نگیرد، قطعا میتواند در دراز مدت تبدیل به عامل بحرانساز میان ساکنان تباری این سه کشور شود.
واکاوی نقش و کارکرد سیاسی – اجتماعی بیعت در ساختار حکمرانی طالبان
به روایت تاریخ افغانستان، اکثر شاهان این کشور برای مشروعیتبخشی به حکومت خود بخصوص برای گرفتن رضایت شاهزادگان و سران قومی، از بیعت استفاده میکردند اما در چند دهه اخیر که دموکراسی و رای مردم به عنوان اصل مشروعیتدهی به نظام، باب شد، بیعت به عنوان مبنی و مکانیسم مشروعیتبخشیِ نظام به فراموشی سپرده شد. در این میان نام طالبان به دلیل ربط ظهور و فعالیت آن با بیعت، پیوند نزدیکتری با این مقوله دارد. با این که طالبان چه در دور اول حکمرانی خود و چه در حال حاضر به صورت مشخص بیعت را به عنوان مکانیسم و مبنای مشروعیتسازی حکومت خود تئوریزه و قانونمند نساخته اما رفتارسنجی رهبران طالبان نشان میدهد که آنان از بیعت برای مقاصد دورنگروهی و شرعیسازی نظام سیاسی افغانستان استفاده کردهاند. این مطلب در تلاش است تا پس از تعریف و تصریح ابعاد و معانی بیعت، کارکرد آن را در سیاست داخلی و خارجی حکومت طالبان بررسی کند.

































