وقتی نگذاریم مدیران پشت پوشش های ارزشی پنهان شوند، امید به جامعه باز می گردد| نباید نظام هزینه اشتباهات فردی را بپردازد
وقتی نگذاریم مدیران پشت پوشش های ارزشی پنهان شوند، امید به جامعه باز می گردد| نباید نظام هزینه اشتباهات فردی را بپردازد
اهل سیاه نمایی و بد جلوه دادن رویکردها و عملکردها نیستم. بنا به نگرش شخصی بر این باورم که عملکرد مثبت مدیران، به صورت روزانه منعکس می شود، اما ترک فعل ها و تصمیمات اشتباهی که نتایج منفی در بردارند به دلیل اینکه باعث دشمن تراشی می شود، کمتر کسی حاضر است تبعات رسانه ای کردن آن‌را بپذیرد و عطایش را به لقایش می بخشد.

این روزها حال جامعه ما خوش نیست و تبعات سال ها رکود و در برخی موارد پسرفت، سر باز کرده و خود را به بدترین شکل ممکن به نمایش گذاشته است. غالب شدن ناامیدی بر جامعه، چنان‌چه اورژانسی درمان نشود، به اضمحلال می رسد و رسانه در خط مقدم مقابله با تزریق کنندگان سهوی و عمدی آن قرار دارد.
رهبری و روسای قوا و هر کس که دستی در تصمیم گیری ها دارد، با تزریق ناامیدی به جامعه مخالف اند و بارها به اشکال مختلف به مدیران توصیه کرده تا با ایجاد رابطه شفاف و عاری از ابهام، بر ضرورت وجود امید و حضور حداکثری مردم در صحنه ها تاکید کرده اند، اما با این وجود مدیران استانی چه کرده اند که مردم استان تا این اندازه ناامید شده و وقتی در خلوت با آن‌ها در خصوص صبر، تغییر و امید به روزهای بهتر به گفتگو می نشینیم، برافروخته می شوند، ترش می کنند و گوینده را وابسته به عاملان وضع موجود تلقی می کنند؟
بلاشک بخش اعظم مشکلات به سیاست های غلط دولت های مختلف بر می گردد که اجازه داده اند عده ای با رانت و زد و بند تبدیل به قدرت های در سایه شوند. همان رانت خوارانی که با قدرت مانع واردات خودرو می شوند، قیمت مسکن را در بدترین شرایط جامعه بالا می برند، قیمت دارو، روغن خوراکی و صنعتی، مرغ، شیر خشک ووو را کنترل می کنند، مدیرانی که وعده ارزانی می دهند اما یارای مقابله با واسطه گرانی که بازار را متلاطم می کنند ندارند.
این روزها اخبار تورم استان ها و جایگاه سیستان و بلوچستان در جدول نگران کننده است. کمبود کالاهای مصرفی در بازار و قیمت های غیرواقعی آن‌ها، نقش زیادی در این بی اعتمادی و قطع امید از تغییر دارد.

چرا به اینجا رسیدیم؟
با یک نگاه اجمالی به عملکرد اداراتی که با رفاهیات مردم سرکار دارند، به وضوح در می یابیم که کاری نکرده اند که با چشم به نظر آید و نیاز به ارایه گزارش عملکرد نباشد.
جداول عاری از درخت و انباشته از زباله، آسفالت غیر استاندارد، عدم عرضه به موقع نفت سفید، صف های طویل بنزین، گرانی اقلام ووو هر انسان امیدواری را ناامید می کند.
برای تزریق امید به جامعه چه باید کرد؟
قطعا کمبود بودجه در استان یک معضل جدی ست، اما بیش از آن‌که بودجه عامل عقب ماندگی ها و نابسامانی ها باشد مدیران نقش مهمی در ناامیدی مردم دارند. این روزها در هر اداره ای یک عده بر عده بیشتری، ارجحیت داده می شوند، به عنوان نمونه من به عنوان یک هنرمند و اهل رسانه که با نهادهای فرهنگی بیشتر سرو کار دارم در هیچ نهاد فرهنگی به رسمیت شناخته نمی شوم و بودجه ها چند صد میلیونی و بیش از یک میلیاردی به کسانی تعلق می گیرد که من به عنوان فعال این عرصه، آن‌ها را نمی شناسم. این ها چه کسانی هستند که با گرفتن موسسه، کانون و شرکت خود را مالک بودجه های فرهنگی و اجتماعی می دانند؟ آیا جامعه هنری و بالاخص فیلمسازان که در این شرایط جنگی فرهنگی، هنرشان بیش از هر زمان دیگری لازم است، حق ندارند ناامید شوند؟ اصلا چگونه کارمندان مجوز موسسه و شرکت می گیرند؟ مگر طبق قانون نباید از این امکان محروم باشند؟
اخیرا در پی سخنان استاندار و معاون سیاسی استانداری مبنی بر اینکه مطالبات به حق رسانه ها را پیگیری می کنند و با مدیرانی که بودجه برگشت داده، برخورد می کنند، پایگاه خبری تحلیلی دیار عیار با هدف کمک به اهداف مقامات ارشد دولت در استان، اقدام به انتشار اخبار بودجه های برگشت داده شده نمود. (اگر چه بدون اغراق همه ادارات استان بودجه برگشت داده اند و به طور متوسط بیش از هفت درصد بودجه های استان برگشت خورده است). ماحصل این خبررسانی برگزاری نشست خبری از سوی یکی از این مدیران بود. در این نشست مدیر مورد نظر ادعا کرد که حتی یک ریال که مربوط به رفاهیات باشد بازگشت داده نشده است. دیار عیار در ادامه مدعی شد که برخلاف ادعای مدیر، بیش از یکصد میلیون تومان مربوط به رفاهیات برگشت خورده است. ناکارآمدی یک چیز است و گزارش خلاف واقع دادن، گناهی نابخشودنی ست و باید مشخص شود سردبیر دیار عیار ادعای خلاف واقع کرده یا مدیر؟ در هر روی بازتاب این خبر در فضای مجازی خوشایند نبود و مردم از عدم برخورد با کسانی سخن می گفتند که پشت ارزش ها و لباس های قابل احترام پنهان می شوند.
آیا به واقع ارزش دارد، حساب اشتباهات فردی به حساب دولت و نظام گذاشته شود و زمینه مشارکت های مردمی را در بزنگاه های حساس، حداقلی کنیم؟
در جریان ظهور مشکلات آبی سیستان، مدیران آبی استان ضعیف ترین عملکرد را داشتند. وقتی یک مدیر به دلیل عدم داشتن اقتدار، از اجرا کردن حکم قضایی در رابطه با پژوهشگاه زابل، ابا دارد و چشم بر حقیقت تلخ زندگی غم انگیز مردم سیستان می بندد، چرا مردم ناامید نشوند؟
پژوهشگاه زابل، مقابل دوربین شبکه هامون ادعای غیرواقعی می کند و هیچکس گریبان او را نمی گیرد که ممکن است کودکان و نوجوانان به گفتن حرف های خلاف واقع عادت کنند و پیام دروغگویی کار بدی هست به جامعه مخابره کنیم.
شهرداری زاهدان همواره سخن از توسعه و رضایت مردم از عملکرد شهرداری می گوید، اما در عمل شاهد گسترش زباله و عدم خدمات دهی به مردم هستیم و از بودجه بیت المال استخدام های غیرقانونی صورت می گیرد. آیا نباید مردم از این همه دوگانگی گفتار و عمل ناامید شوند ؟
و اما دلیل ناامیدی رسانه ها:
وقتی مدیران ارشد استانی یک نقش جدی برای اهالی رسانه تعریف می کنند و بعد به هر دلیل آن‌را ندیده می گیرند، آنوقت اهالی رسانه با خود می گویند چرا خود را به دردسر انداخته و آگهی و رپرتاژ ادارات را از دست بدهیم؟ پس به همان انتشار اخبار روزانه بسنده می کنیم. بارها پیش آمده، هنگام خروج از نشست های خبری، عده ای از خبرنگاران پیشکسوت با دلسوزی به سراغم آمده و مرا نصحیت و دعوت به عدم مطالبه گری و عدم پرسشگری می کنند. خب در واقع هم در چنین سیستم ناکارآمد و بیمار، حق با آنهاست و نتیجه مطالبه گری هایم اینست که به عنوان یک هنرمند، هیج کجا برای من جایی تامین معاش وجود ندارد و مدیران این گونه از من انتقام می گیرند.
وقتی اهالی رسانه به ناامیدی برسند، یعنی موتور محرکه اجتماع از کار افتاده و خطر پسرفت افزایش می یابد و نتیجه آن‌که مدیران ارشد دولتی میبایست تعارفات با افراد و مراکز قدرت را کنار بگذارند. در ماه های اول استاندار چند تغییر مدیریتی امیدوار کننده انجام داد که نوید روزهای بهتر را می داد، متاسفانه این تغییرات ادامه پیدا نکرد. قطعا حرمت بعضی از افراد را باید نگه‌داشت، اما این حرمت ها نباید به ناامیدی طیف وسیعی از مردم ختم شود. با حاکمیت قانون، تحقق وعده ها، ملزم کردن مدیران به پاسخگویی و برخورد با مدیرانی که ترک فعل کرده و در هزینه بودجه ها موفق نبوده اند، حتما افقی جدید در ایجاد امید و تزریق شادابی به جامعه باز خواهد شد.
سلطانعلی عابدی