در منطقه خاورمیانه با مسئله جنگ آب مواجهیم، پشت پرده مسئله جنگ آب، ردپای اسرائیل، آمریکا، ترکیه و در برخی موارد هند دیده می شود.
اسرائیل، فاقد منابع آب داخلیست و به منابع آب خارجی متکی است و برخلاف موافقت نامه “وادی عربه” آبی به اردن نمی دهد و آب رودخانه اردن را به دریاچه طبریه می ریزد، در گذشته نیز جنوب لبنان را با هدف انحراف آب رودخانه لیتانی و انتقال آن به اسرائیل، اشغال کرد که با مقاومت مواجه شد و در سال ۲۰۰۰، مجبور به ترک خاک لبنان شد.
اسرائیلی ها در زمان سادات، در صدد احداث کانالی منشعب از رود نیل بودند که از زیر تنگه سوئز به سمت صحرای سینا کشیده شود، اما سادات موافقت نکرد و اکنون اسرائیلی ها اتیوپی را وادار کردند که سد عظیمی به نام النهظه احداث کنند، این مسئله باعث میشود که سهمیه آب کشورهای پایین دست مانند سودان و مصر به حداقل برسد و متعاقب آن امنیت استراتژیک مصر و سودان را به مخاطره می اندازد.
ترکیه به عنوان عضو پیمان آتلانتیک شمالی، روی رودخانه های دجله و فرات، ۲۲ سد احداث کرده که میزان آب به پایین دست رودخانهها یعنی کشور های سوریه و عراق را به شدت کاهش داده، متعاقب آن تمام حورهای جنوب عراق خشک شده و این مسئله موجب بروز توفان گرد و غبار در عراق شده که روی کیفیت هوای ایران تاثیر گذاشته و گاه این توفان ها به مرکز ایران نیز می رسد.
با توجه به روابط نزدیک ترکیه و اسرائیل، دور از ذهن نیست که اسرائیل در این موضوع نقش آفرینی دارد، ترکیه در اقدامی جدید، در حال احداث سدی بر روی رود ارس است که کشاورزی دشت مغان به عنوان انبار غله ایران را کاهش یا از بین می برد.
در دوران جنگ سرد رقابت میان ابرقدرتهای بلوک شرق و غرب برای نفوذ در افغانستان، باعث انجام سرمایهگذاری های قابل توجهی توسط آمریکا و شوروی در افغانستان شد، طبق اسناد معتبر بین المللی بزرگترین سرمایهگذاری خارجی آبی در قرن بیستم در افغانستان صورت گرفته است.
سد کجکی با تشویق آمریکا و اسرائیل احداث شد، به گونه ای که فقط ارتش آمریکا ۵۰۰ میلیون دلار به افغانستان کمک کرد تا این سد سریعتر بر روی هیرمند احداث شود. سدهای اخیری که بر روی هیرمند احداث شده توسط ترکیه برای تحقق رویای متوهمانه نوعثمانی گری صورت گرفته است.
یکی از اهداف سدسازی های افغانستان و ترکیه، مهندسی اجتماعی است، ترکیه با اجرای پروژه هایی مانند گاپ و … به دنبال ترکی سازی مناطق کرد نشین جنوب ترکیه و تغییر بافت جمعیتی است. افغانستان نیز هدف مشابه ای را دنبال می کند.
ما یک جنگ منطقهای به نام آب داریم که کشورهای ایران، مصر، سوریه، عراق، پاکستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان قربانی این جنگ هستند و خودشان را برای چنین جنگی آماده نکردند.
افغانستان دارای پنج حوضه آبریز است و سرانه آبی این کشور، بیشتر از کشورهای پیرامونش است و تمام رودخانه ها و منابع آبی افغانستان از این کشور خارج می شود، از طرفی افغانستان نسبت به کشورهای همسایه اش، حکم بالادست را دارد. ۹۰ درصد مردم افغانستان در حوضه های آبریز مشترک زندگی می کنند و ۸۴ درصد کل افغانستان در حوضه هایی واقع شده که با کشورهای همسایه مشترک است، از این بابت افغانستان با تمام کشورهای همسایه مناقشه آبی دارد، اما میزان مناقشه با کشورهای مختلف، شدت و ضعف دارد.
آب مازاد بر نیاز حوضه های آبریز افغانستان که به کشورهای همسایه این کشور می ریزد، باعث شده که حاکمان افغانستان از آب به عنوان یک ابزار اقتصادی و سیاسی بهره برند، بنابراین کنترل آب های سطحی این کشور مهم ترین اصل در سیاست گذاری آبی افغانستان به شمار میرود.
پس از احداث سد سلما توسط هند، این کشور پروپوزال ۱۲ سد را بر روی رودخانه کابل با برآورد هزینه ساخت حدود ۳۰ میلیارد دلار و پیشنهاد مشارکت ۲۲ میلیارد دلاری را به افغانستان داد تا با توجه به تنش های سیاسی و نظامی میان هند و پاکستان، امنیت آبی و غذایی پاکستان را به مخاطره بیاندازد.
با توجه به تعدد گروه های قومی در افغانستان، تقویت ساختار های قومی به ویژه در میان پشتون هایی که غالبا حکومت افغانستان را در دست داشته و دارند و از طرفی با سایر گروه های قومی در تعارض بودند، باعث شده که شاهد تحقق مفهوم دولت_ ملت نباشیم، این مسئله باعث شده که حاکمان پشتون افغانستان چه در دوره جمهوریت و چه در دوره طالبان مانند دوران ماقبل از خود، گسترش و پراکنش پشتون ها را با هدف حفظ ایجاد موازنه قدرت و حفظ تمامیت ارضی در دستور کار قرار دهند.
در میان ولایت های غربی افغانستان، ولایت نیمروز دارای کم ترین میزان جمعیت پشتون است، بنابراین انحراف آب رودخانه هیرمند توسط بند کمال خان و احداث کانالهای انحراف و انتقال آب ترکو و قلعه افضل به منظور کوچ اجباری بومیان این ولایت و احیای ۴۹ هزار هکتار از اراضی گودزره و اسکان ۴۹ هزار خانواده پشتون در این اراضی در راستای این سیاست رخ داده است.
چالش بعدی حاکمیت پشتون در مناطق شمالی افغانستان است که در این راستا کانال قوش تپه با ظرفیت ۲۰ میلیارد متر مکعب در سال و تبدیل ۶۰۰ هزار هکتار زمین دیمی به اراضی کشاورزی در حال احداث است که در این خصوص رؤسای جمهور تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان در عشق آباد گرد هم آمدند و طی بیانیه احداث کانال قوش تپه را مورد انتقاد قرار دادند.
چندی قبل عدهای از ساکنان شهرستان قوش تپه مدعی شدند که امارت اسلامی آنها را مجبور به کوچ اجباری کرده است، هر چند سخنگوی طالبان در توییتی این ادعا را رد کرده و مدعی شد که انتشار اخباری مبنی بر کوچ اجباری مردم جوزجان حقیقت ندارد. از طرفی توافق دولت پاکستان با طالبان افغانستان مبنی بر انتقال تعدادی از نیروهای گروه طالبان پاکستان یا تحریک طالبان پاکستان (TTP) به درون مناطق داخلی و شمال افغانستان منتشر شده که نشان میدهد بخشی از این گروه پشتونتبار به ولایت های شمالی با بافت قومیتی تاجیک و ازبک منتقل خواهند شد. احتمال داده شده که برخی از اراضی کشاورزی پیرامون کانال قوش تپه به این مهاجران تحویل خواهد شد، با توجه قدرت جبهه مقاومت ملی افغانستان در شمال این کشور، تغییر بافت جمعیتی و ایجاد موازنه قدرت برای افغانستان به شدت حیاتی است.
پاکستان در خصوص تحرکات آبی افغانستان قاطعانه برخورد کرده، اما در صورت کنترل آب های رودخانه کابل که سرچشمه رودخانه سند محسوب میشود، به چالش بزرگی برای امنیت غذایی منطقه تبدیل خواهد شد.
مناقشات آبی میان افغانستان و کشورهای همسایه اش، پیامدهای امنیتی، اقتصادی و اجتماعی بسیاری بر روی کشورهای همسایه داشته اشت، از آنجا که افغانستان یک کشور محصور در خشکی است و برای تامین کالاهای اساسی و انرژی به کشورهای همسایه نیازمند است و از طرفی با تمامی این کشورها به جز چین مناقشه آبی دارد، بنابراین تشکیل شورای همکاری آبی کشورهای همسایه یک اقدام استراتژی و ضروری برای فشار بر افغانستان به منظور انعقاد معاهده بر روی تمامی رودخانههای فرامرزی این کشور به شمار می رود.
فرشید عابدی








