جناب پروفسور ابراهیمزاده عزیز! شما هم رویکرد عقیدتی کاملاً آشکاری به ادعای نخستین قیام سیستانیها دارید و این رویکرد قابل کتمان نیست. این هم از طنزهای تلخ روزگار ماست که یک دانشگاهی محترم که شما باشید از رویکرد ایدئولوژیک دفاع میکند و یک لا قبای غیر دانشگاهی مثل من میباید از رویکرد علمی و کارشناسی دفاع کند. نمیدانم « به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را ».
روی سخنم با شما ست، نه آقای حیدری نسب. ما هر دو تاریخ خوانده ایم و رویکرد متفاوت یکدیگر را به خوبی درک میکنیم. ایشان رویکرد عقیدتی دارند و فرد اخلاقمداری هستند. من نظرم را در چارچوب ادب نوشتم و ایشان هم با رعایت احترام جوابیه ای منتشر کردند و من هم پاسخش را محترمانه دادم. گفتگوی ما خاتمه یافته بود. کاش شما وسط بحث ما نمی آمدید. البته حق شماست که نظرتان را بیان کنید؛ هر چند در حوزۀ تاریخ صاحب نظر نیستید. شما جناب پروفسور، رویکردی ایدئولوژیک دارید. واژه ایدئولوژی را به همان معنایی به کار میبرم که « هانا آرنت » و « داریوش شایگان » به کار گرفتهاند، نه به معنای ایدئولوژی و جهان بینی که در کتاب معارف دبیرستان ِ دهه شصت خورشیدی، من و شما میخواندیم. من محترمانه به حجت الاسلام حیدری نسب گوشزد کردم که شما رویکرد عقیدتی به موضوع دارید و تاکید کردم این رویکرد نیز محترم است؛ اما ما رویکرد متفاوتی به بررسیهای تاریخی داریم. حیرت آور است که شما جناب پروفسور حاضر نیستید رویکردی را که به آن افتخار هم میکنید، گردن بگیرید!
آیا تصور کردهاید با ذکر ملغمهای از مطالب نگارنده و آقای حیدری نسب و بخشیدن صبغهای شبه کارشناسی به آن مطالب، میتوانید رویکرد عقیدتی به موضوع مورد بحث را به جای رویکرد کارشناسی به مردم بفروشید؟! شما مطالب مرا و آقای حیدری نسب را مُثله کردهاید، هر جا در راستای باورتان قابل تفسیر بوده نقل کردهاید و ادامه مطلب را نیاوردهاید . بارها تهمت زد ه اید که من تفسیر به رأی کردهام؛ خودتان چه کرده اید! من نوشتم و باز هم با تاکید مینویسم :« هر حکومتی رژیم حقیقت خاص خودش را خلق میکند؛ رژیم حقیقت حکومتها لزوماً مبتنی بر حقیقت نیست و در پیوند با قدرت شکل می گیرد … ». شما از خوانندگان خواستهاید این جمله مرا بخوانند و خود قضاوت کنند! آیا شما از درک گزارهای به این روشنی عاجز ماندهاید ، یا در پی آن هستید از این جملۀ کارشناسی، نتیجۀ سیاسی دلخواه تان را بگیرید؟ آنچه من نگاشتهام در قالب بحث علمی و کارشناسی قابل درک است. لطفاً تلاش نکنید یک گزارۀ علمی و کارشناسی را به حوزه سیاسی بکشانید. مدتها سیاست را کنار گذاشتهام. اگر هم رویکرد سیاسی داشته باشم در مباحث کارشناسی دخالت نمیدهم. شما و دوست بزرگوارم حجت الاسلام حیدری نسب برای موضوع مورد مناقشه از واژه « قیام » استفاده کردهاید. بهرهگیری از همین واژه مؤید رویکرد عقیدتی شماست که البته محترم است. آیا اطلاع دارید کسانی که با رویکرد کارشناسی به پژوهشهای تاریخی میپردازند از چنین واژههایی، خواه بار معنایی مثبت و خواه بار معنایی منفی داشته باشند، بهره نمیگیرند؟ در چهارچوب رویکرد کارشناسی، کسی مجاز به بهرهگیری از واژههای «قیام » و « شورش » نیست. لطفاً نگاه کنید به نام کتاب پژوهندۀ ارجمند سیستانی آقای جواد محمدی خمک درباره رخداد ۱۹ بهمن ۱۳۳۰ ش سیستان. نامی که بر روی جلد کتابش نوشته شده، چنین است: « سیستان و رویداد نوزده بهمن هزار و سیصد و سی خورشیدی ». آیا آقای محمدی برای نامیدن آن رخداد خونبار که در ۱۹ بهمن ۱۳۳۰ ش در سیستان به وقوع پیوست از واژه قیام یا شورش بهره گرفته است؟
رویکرد کارشناسی و علمی به سنتی گفته میشود که به مرور زمان از منظر روش تحقیق، چارچوب نظری و .. به اهتمام پژوهندگان عدیدهای که از قضا بیشترشان منصب دانشگاهی دارند، صیقل خورده و هر روز که میگذرد پختهتر و سَختهتر میشود. ما برای رویکرد عقیدتی هم احترام قائل هستیم؛ اما با آن موافق نیستیم. اشکالی هم ندارد؛ کسانی هم هستند که رویکرد علمی و کارشناسی را برنمیتابند. من در مطلب پیشین به این دو گروه اشاره کردهام و این دو رویکرد را از هم تمیز دادهام. این را هم بگویم من هیچگاه اعتبار کتاب موسوم به «تاریخ سیستان» را زیر سئوال نبرده ام؛ اما بر این نکته پای فشرده ام که در پژوهش بهتر است با « منابع تاریخی » مانند تاریخ سیستان نقادانه برخورد کنیم. حتما به تفاوت منابع تاریخی و «پژوهش» التفات دارید. پژوهش به معنای امروزی آن کمتر از دویست سال است به لطف آشنایی ما ایرانیان با مدرنیته و عقل مدرن در کشور ما رواج یافته است.
جناب پروفسور عزیز، میدانم منصب دانشگاهی آن هم در این زمانه دست و پاگیر است و ناچار به رعایت ملاحظاتی هستید؛ اما این اندازه از ملاحظهکاری هم نوبر است! خداوند را شاکرم که از این گونه تعلقات آزاد هستم، خودم را یک پژوهشگر آزاد اما پایبند به چارچوبهای علمی و آکادمیک میدانم. بضاعت علمی ناچیزی دارم و همواره در حال آموختن هستم. من درصدد تحمیل رویکردم به کسی نیستم و اجازه هم نمیدهم کسی رویکردی را که قبول ندارم به من حُقنه کند. اگر مانند دوست بزرگوارم آن که در جایی از جوابیهاش در پاسخ به نگارنده از واژه « شبهه» بهره گرفته بود، شما هم معتقدید من دچار شبهه شدهام و در پی هدایت من هستید، صادقانه به شما میگویم بیهوده تلاش میکنید و خشت بر آب میزنید. از من دیگر گذشته است لطفاً به فکر هدایت جوانان باشید.
جناب پروفسور ابراهیمزاده عزیز، در مطلب شما برخلاف انتظار نکتۀ تازهای نیافتم و اگر بخواهم به آن پاسخ دهم مجبور به تکرار مطالبی هستم که شما نیز همانها را تکرار کردهاید و البته نتیجه دلخواه تان را گرفتهاید. بهتر است از اطالۀ کلام اجتناب کنیم؛ چون برای خوانندگان ملال آور میشود. اگر تصور میکنید با نوشتن مطالب طولانی و مکرر به مرادتان میرسید، این گوی و این میدان. خوانندگان هوشمند، هم مطالب مرا و هم مطالب شما را خواندهاند. اجازه دهید خودشان قضاوت کنند و هر دیدگاهی را دوست دارند، برگزینند. پیشنهاد می کنم مطالب مرا و جناب حیدری نسب را از نوشته تان حذف کنید تا متوجه شوید از مطلب تان چه باقی می ماند!
دوست گرامی، شما در حوزه برنامهریزی شهری فرد دارای صلاحیتی هستید، اما در عرصه پژوهشهای تاریخی صاحب نظر نیستید، طبیعی هم هست. نگارنده این سطور نیز در زمینه برنامهریزی شهری صلاحیت اظهار نظر ندارد و البته هیچگاه به چنین حوزهای نخواهد پرداخت. با وجود این، خوشحالم که دست به قلم شدهاید و به نقد مطالبم اقدام کردهاید. جامعه ما به نقد بسیار نیاز دارد. نقد باعث تمرین مدارا، تحمل دیگری و درک حضور دیگری میشود. من نقد شما را به رغم اینکه نکتۀ جدیدی در آن نیافتم و نسبت های نادرستی هم به من داده اید، به فال نیک میگیرم و اطمینان دارم چنین انتقادهایی ما را به افقهای بازتری رهنمون میکند. تکرار می کنم در بررسی موضوعات تاریخی رویکردی عقیدتی هم وجود دارد و قابل احترام هم هست. ایراد آنجاست که شما میخواهید با دادن صبغهای شبه کارشناسی به این رویکرد، آن را پنهان کنید؛ اما نمیتوانید در انجام چنین کاری توفیق حاصل کنید؛ چرا که رویکرد عقیدتی و رویکرد کارشناسی به دو افق فکری متفاوت تعلق دارند. این دو قابل تلفیق نیستند و اگر اصرار بورزید که این دو را با هم آشتی دهید اختلاط یا التقات شکل می گیرد که مصداق بارز « ایدئولوژی» به معنایی است که افرادی مانند داریوش شایگان به کار برده اند و نتیجۀ مطلوبی هم ندارد. در نوشتۀ شما جناب دکتر دقیقا چنین اتفاقی افتاده است. شما از درک عقیدتی و محترم جناب حیدری نسب به درکی شبه کارشناسی و ایدئولوژیک به همان معنایی که اشاره کرده ام، رسیده اید. کاش اینگونه به موضوع نمی پرداختید.
جناب محمدرضا ( بابک ) سلمانی که چاپ عکسی کتاب تاریخ سیستان به اهتمام ایشان منتشر شده از نسخه شناسان و نسخه پژوهان برجسته و فروتن کشور ماست. کتابخانه مجلس شورای اسلامی نهاد علمی ریشهدار و آبرومندی است. این نهاد فرهنگی، چاپ عکسی کتاب تاریخ سیستان را به آن نسخه شناس محترم و دانشمند سپرده و ایشان هم به خوبی از عهده برآمده است. لطفا اگر فرصت کردید ۲۰۲ صفحه مقدمه و تعلیقات این پژوهشگر مبرز بر چاپ عکسی کتاب تاریخ سیستان را بخوانید تا به عمق دانش جناب محمدرضا ( بابک ) سلمانی پی ببرید. توصیه می کنم با این ادبیات درباره فردی که بعید میدانم مطلبی از آن خوانده باشید، قضاوت نکنید. آقای سلمانی خدمت بزرگی به تاریخ و فرهنگ سیستان کرده و البته متعرض ادعای شما هم نشده است. لطفاً حرمت نگه دارید. آقای سلمانی برداشت علمی اش را از تاریخ سیستان با توجه به تخصص و صلاحیت اش با ارائۀ مستندات و شواهد متن تاریخ سیستان ارائه داده است.
جناب پروفسور! در زمینه ادعایی که مطرح کردهاید، من تنها منتقد شما نیستم. برخی از برجستهترین پژوهندگان سیستانی که نگارنده به شاگردی شان افتخار میکند به شیوه ای جدیتر از من، منتقد این ادعا هستند. شماری از آن ها در برخی گروههای فضای مجازی انتقادات شان را به صراحت مطرح کردهاند. اگر صلاح بدانند آنها نیز به وادی نقد ادعای تان گام میگذارند. هرچند در این فضای آلوده، من صلاح نمیدانم؛ چون آن بزرگان حیثیت فر هنگی ما هستند و نباید از سوی شمار معدودی از افراد ژاژخا و هرزه درا در آماج تیرهای زهرآگین تهمت و افترا قرار گیرند. بارها به من فرمودند تا به نقد مدعای شما بپردازند؛ اما من صلاح ندانستم.
شما مدعی نقد علمی هستید؛ اما موضع تان را میخواهید پنهان کنید. همین که از واژه « قیام » برای این ادعا بهره گرفتهاید، کاملاً هویداست که جناب حیدری نسب موضع عقیدتی و شما هم رویکرد ایدئولوژیک دارید؛ ایرادی هم ندارد. کسانی که موضع کارشناسی دارند از واژههایی مانند قیام و شورش که بار معنایی مثبت یا منفی دارند استفاده نمیکنند. در این مطلب به نام کتاب پژوهنده ارجمند جناب آقای جواد محمدی خمک اشاره کردم. من هم در مطلب قبلی ام هرگاه از یعقوب لیث نام بردهام معمولا از واژه خیزش و نه قیام بهره گرفته ام مگر اینکه سهوی رخ داده باشد.
نکته آخر اینکه چگونه ممکن است مردم سیستان که سدههای متمادی پیرو آیین دیگری بودهاند و بسیار هم به آن آیین پایبندی داشتهاند؛ چنانکه این خطه از مهمترین مراکز آیین زرتشتی و سایر آیینهای ایران پیش از اسلام محسوب می شده، در طول ۳۰ سال، آیین جدید را چنان پذیرفته اند که در یکی از شرقیترین مناطق خلافت اسلامی به خونخواهی از امام حسین (ع) قیام کردهاند؟ در مباحث کارشناسی داشتن نگرش عقلانی به موضوعات حجت موجهی است. شما گرفتار نگرش «نابهنگام» یا «زمان پریش» به گذشته هستید و رؤیاها و آرزوهای امروزتان را در آینۀ گذشته می بینید. گذشتۀ دوری که موضوع بحث من و شماست «زیست جهان» و « حوزۀ معرفتی» کاملا متفاوتی با امروز بوده و برای فهم آن تا حد امکان می باید زمان حال را به تعلیق درآورد.
جناب پروفسور درباره نگارنده نیت خوانی هم کردهاند و گویا از مکنونات قلبی من هم اطلاع دارند. جناب پروفسور نکند اهل کشف و شهود هستید! از مکنونات قلبی افراد فقط خداوند آگاه است. شما استاد تمام دانشگاه هستید. نباید اینگونه سخن بگویید. مردم از شما انتظار دارند به شیوه ای علمی و سنجیده استدلال کنید.
وقتی موضوعی مرتبط با استان در شورای فرهنگ عمومی مطرح میشود لازم است مورد تدقیق قرار گیرد و پس از اینکه اطمینان حاصل شد که قابل دفاع است به شورای فرهنگ عمومی کشور ارسال شود. آقای حیدری نسب و دیگران از طریق رئیس وقت مهمترین نهاد تبلیغی کشور که یکی از اعضای حقوقی و نه حقیقی شورای فرهنگ عمومی کشور محسوب میشد، این ادعا را در شورای فرهنگ عمومی کشور طرح و مصوب کردهاند. اشکالی هم ندارد. مبارکتان باشد؛ اما ادعا نکنید که این طرح علمی و مبتنی بر استدلالها و مستندات متقن است. اگر پای مقدسات مردم در میان نبود هیچگاه متعرض این موضوع نمیشدم. اجازه دهید برخی موضوعات مقدس برای مردم باقی بماند. اینگونه موضوعات نباید دستمایه برخی ادعاها قرار گیرند؛ چون ممکن است آسیب جدی ببینند.
هیچ جریان سیاسی تأکید می کنم منظورم همۀ جریانات سیاسی است، حق ندارند با دستمایه قراردادن مقدسات و تاریخ سازی، از مردم برای دستیابی به اهداف شان بهره گیرند. تاریخ سازی بی پایه شمشیر دو دم و خطرناکی است که ممکن است خسارت های جبران ناپذیری به بار آورد. از ما گفتن بود؛ خود دانید!








