آیا در جوامع سنتی که زعمای قوم، لیدرهای مذهبی و یا سران طوایف در تعیین نتیجه انتخابات موثر هستند، میتوان عنوان کرد که منتخبان ناکارآمد معدل آن جامعه نیستند؟
قطعا جواب این پرسش منفی است، افراد براساس اصل مردم سالاری مختار هستند که به فرد مورد نظر خودشان رای دهند اما چرا باز هم شاهد رویه تقلید کورکورانه و یا چشم بی پرسش هستیم؟
به دست آوردن کرسی ها و مناصب مدیریتی و افزایش سهم یک طایفه از قدرت، بزرگترین انگیزه ای است که افراد جامعه به توصیه بزرگان تن می دهند.
نقش نهادهای مدنی برای آگاه سازی افکار عمومی و به چالش کشیدن ساختار سنتی بسیار حائز اهمیت است، از آن جایی که اراده ای از سوی سازمان های متولی برای تقویت نهادهای مدنی نیست، بنابراین نسل جوان و روشنفکر جامعه باید با صرف هزینه گام محکمی در این مسیر بردارد و بتواند جمع کثیری که ظرفیت تغییر دارند را با خود همراه و همگام کند.
جوامع سنتی در انتخابات به افرادی که شخصیت کاریزماتیک یا شبه کاریزماتیک دارند تمایل زیادی دارند، زیرا شخصیت کاریزماتیک از پس ذهن استبداد زده ظهور و بروز پیدا می کند، چنین رویه ای حق مطرح کردن چرایی را از آن جامعه سلب می کند و پس از مدتی فرد منتخب نه تنها چرایی مردم را برنمیتابد بلکه حتی به آن ها اجازه سخن گفتن را نمی دهد و آن جامعه رفته رفته رو به زوال می رود.
بروز رفتارهای پوپولیستی توام با کارنامه سازی و تمام کردن عملکرد دیگران به نام خویش در چنین جوامعی شایع تر است، بنابراین برای برون رفت از چالش های موجود و حل معضلات بایستی سطح ایده آل ها و معدل جامعه ارتقا یابد، در غیر اینصورت شرایط روز به روز اسفناک تر خواهد شد.
در چه جوامعی نمایندگان مردم معدل کلی هنجارهای اجتماعی هستند؟
در روزگاری زندگی می کنیم که در برخی جوامع دموکراتیک و ساختارمند هم سیاستمداران و نمایندگان مجلس برای اقناع موکلین شان و دستیابی به محبوبیت از انجام فعالیت های عامه پسند فروگذار نمی کنند چه رسد به جوامع توده ای که به خاطر ضعف نهادهای مدنی، سیاستمداران با اشراف به زمینه های نارضایتی موجود میان مردم، به سهولت می توانند به ایجاد موج احساسی بپردارند و نگاه ها را به خویش جلب کنند.
از کسانی که مدعی هستند سیاست ورزی توام با اخلاق گرایی مشی اصلی آنهاست انتظار می رود در فضاهای عمومی که به مدد حضور قاطع رسانه های فراگیر سخن و رفتارشان همواره رصد می شود سخت مراقب رفتارشان باشند. در جامعه ای که نارضایتی در آن به شدت عمق پیدا کرده و مردم از تنگناهای اقتصادی زیادی رنج می برند اینگونه رفتارهای بی قاعده شاید گروه اندکی از مردم را که در جرگه هواداران آن نماینده هستند راضی کند؛ اما در میان اکثریت مردم تاثیر نامطلوبی بر جای می نهد. درست است که ما همه انسان هستیم و گرفتار حب و بغض و خشم و کین می شویم، اما وقتی چنین رفتارهای ناپسندی را بارها تکرار کردیم رفته رفته ملکه ذهن ما می شود و به رواج الگوی نامناسبی از سیاست ورزی در میان منجر می شود. به نظر می رسد نمایندگان استان ما در مجلس شورای اسلامی کمتر با یکدیگر گفتگو می کنند؛ به ویژه از نمایندگانی که از یک شهرستان هستند بیشتر انتظار می رود با یکدیگر مناسبات خوبی داشته باشند. آنها باید از فرصت طلایی که مردم در اختیار شان گذاشته اند حداکثر بهره را ببرند. مردم از نمایندگان مجلس انتظار دارند با حوصله، منطق، تدبیر و خویشتن داری به طرح مسائل بپردازند؛ چون رفتارهای احساسی و هیجانی به وجهه موکلین شان هم آسیب می زند.








