این چرخش ۱۸۰ درجه ای نشان می دهد قدرت های پشت پرده هرگاه منافعشان به خطر افتد به سهولت تغییر موضع می دهند. و اما اینکه تقسیم استان یک فرصت است یا تهدید، موضوعی کاملا علمی ست و میبایست جدای از سهم خواهی ها و ملاحظات سیاسی ، جناحی و قومیتی بررسی شود.
با ارائهی طرح تقسیم استان با رایزنی های دکتر حبیب الله دهمرده به مجلس شورای اسلامی موضوع جدی شده و مواضع موافقین و مخالفین بار علنی شده است. برخی با این استدلال که دکتر دهمرده یک اصولگرای تندرو ست پس از اساس این ایده را باطل است و عده ای هم در فضای مجازی با انتشار ویدیوهایی آنرا توطئه نظام علیه قوم بلوچ و اهل سنت استان معرفی می کنند در حالیکه این ادعا با واقعیت هیچ سنخیتی ندارد. اگر چه نگارنده از نیت قلبی دکتر دهمرده بی اطلاع بوده و با وی هیچ سنخیت فکری ندارد اما به دلایلی که در ادامه خواهد آمد آنرا لازمه توسعه منطقه می داند.
در یکسال گذشته جلسات مختلفی برگزار شد و مقالات متعددی از سوی طرفین مناقشه منتشر شد و فرصتی فراهم گشت تا آرای آنها در معرض دید عمومی قرار گیرد و هر کس به تحلیل شخصی خود رسیده و به یکی از دو جبهه نظری بپیوندد. در بین دیدگاه هایی که از سوی این دو گروه منتشر شد نظرات استاد قاسم سیاسر به عنوان یک تحلیل گر، نویسنده و تاریخ دان که تحقیقات گسترده ی تاریخی در ساختار اجتماعی و نظام سیاسی و قومی دو حوزه جغرافیایی بلوچستان و سیستان انجام داده است قابل توجه بود. وی در یک سخنرانی که به همت بنیاد امید ایرانیان برگزار شده بود با بررسی تاریخی دو منطقه ، از گذشته های دور تاکنون و نگرشی علمی و به دور از هر گونه جانبداری قومی، گروهی و مذهبی، تقسیم بندی استان را به نفع مردم سرتاسر استان دانستند. انتشار مجدد آن سخنرانی از سوی کسانی که آنرا در اختیار دارند خالی از لطف نخواهد بود.
در هر روی نگارنده از موافقین تقسیم استان است و دلایل شخصی خود را فراتر از قومیت و جناح بندی های سیاسی دنبال می کند.
تقسیم بندی استان یک بازنده بزرگ دارد و آن هم تمامیت خواهی هست. در دو دهه ی گذشته رهبران اقوام بزرگ زاهدان با انگشت گذاشتن بر تفاوت های قومی و مذهبی، آنها را تا سطح اختلاف ارتقا دادند تا در هنگام انتخابات از آن بهره برند. این گروه ها که رهبری دو قوم بزرگ سیستانی و بلوچ ساکن زاهدان را به عهده دارند صحنه گردانان واقعی بوده و بسته به شرایط تغییر موضع داده و دیگران را تشویق به مخالفت و یا موافقت می کنند. گوشه نشینی افراد صاحبنظر و سکوت آنها باعث شده افرادی که صلاحیت و توان تحلیل علمی ندارند، تبدیل به تئوریسین های مخالفین طرح تقسیم استان شوند.
تقسیم استان یک ضرورت است و عدم تحقق آن صدمات جبران ناپذیری به اقتصاد، مدیریت، بهداشت ، آموزش و پرورش و ساختار اجتماعی استان خواهد زد.
سیستانی ها و بلوچ ها سال های متمادی از زمان شکل گیری شهر زاهدان تاکنون در کنار هم زندگی کرده و وابستگی های عاطفی و قومی به هم پیدا کرده اند ولی با این وجود وقتی رهبران قومی دو گروه صلاح را بر اختلاف ببینند علقه های عاطفی به سهولت از هم فرو می پاشند و منافع کلان قومیت ها پررنگ می شود و برخورد توده ای در مواجهه با رویدادها انجام می دهند.
نگارنده در شب خونین عملیات انتحاری مسجد علی بن ابی طالب که فرزندان این سرزمین جان خود را به دست یاران جانی بزرگ از دست دادند شاهد بود که چگونه عده ای تندرو بستر اولین برخوردها فیزیکی میان دو مذهب ساکن زاهدان را مهیا کرده و در روزهای آتی با شیطنت رسانه های خارج نشین و گروهک تروریستی عامل انفجار، امنیت شهر به خطر افتاد. همسایه هایی که پیوند برادری داشتند تفاوت ها را تبدیل به اختلاف کردند و اتفاقات ناگواری را رقم زدند.
از آنسوی این موارد اهمیت بیشتری پیدا می کند که رهبران دو مذهب بزرگ استان در زاهدان مستقر هستند و اختلافات فی مابین به کل استان انتقال می دهند. مدیران شهرستان های استان، توسط مدیران کل داخل زاهدان انتخاب می شوند و وقتی مدیریتی بر اساس سهم واگذار گردد تبعاتش تا دورترین نقاط استان گسترش می یابد.
از این موضوع که بگذریم استان سیستان و بلوچستان گسترده هست و امکان نظارت مدیران استانی برعملکرد مدیران نقاط دور امکانپذیر نبوده و راندمان پایین مدیریتی و کاری شهرستان ها ریشه در این معضل دارد. فقر و بیکاری به دلیل تقسیم غیر عادلانه منابع در برخی شهرستان های استان بیشتر است و با تقسیم استان هر منطقه برای سرنوشت خود تصمیم گیرد.
پتانسیل های موجود در استان، همسایگی با دو کشور و دسترسی به آبهای آزاد این امکان را به وجود آورده تا با تفکیک مناطق، سرنوشت استان های تازه شکل گرفته را به دست مدیران و مردم خود منطقه داده تا در راستای توسعه و زدودن چهره زشت فقر و بیکاری از محیط زندگی خویش فعالیت کنند.
استان سیستان و بلوچستان به اندازه کافی مدیران کارآمد، اساتید خبره و افراد صاحبنظری که کل استان را تحت پوشش قرار دهند در اختیار ندارد و لازم است با تقسیم استان هر منطقه به پرورش نیروی انسانی کارآمد بومی خود بیندیشد و افرادی از خطه ی خود را برای مشق مدیریت برگزینند. فعالیت های فرهنگی، هنری، ادبیات ووو در زاهدان و چند شهر بزرگ استان برقرار است و به دلیل نبود افراد متخصص شهرهای تازه شکل گرفته از بسیاری موهبت هایی از این دست محرومند. تقسیم استان به نیرو سازی بومی یاری می رساند. نقش زیربنایی فرهنگ به قدری ست که بدون آن نمی توان اقتصاد پایدار و توسعه همه جانبه را رقم زد.
ادامه دارد…
نویسنده: سلطانعلی عابدی