اخراج اتباع غیرمجاز به قید فوریت
اخراج اتباع غیرمجاز به قید فوریت
يکي از مشکلات جدي کشور، پيچيده کردن مسائل ساده و سياسي-امنيتي کردن امور فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي است. مصاديق متعددي براي اثبات اين ادعا قابل طرح مي‌باشند که در اين مختصر مجال شرح آن‌ها نيست همين‌ قدر اشاره شود کافي است که هر جا، رويکرد و واقعه‌اي که با تکيه بر تخصص و دلايل مستند قابل تحليل و حل و فصل مي‌باشد اگر به هر دليلي به مصلحت فرد يا گروهي که از قدرت و سيطره فراواني بر خوردار هستند نباشد، آن مشکل بلافاصله سياسي يا امنيتي تلقي مي‌شود و آنقدر راه حل‌ها پيچيده مي‌گردد که آن مشکل تبديل به بحران شده و در هياهوي ناشي از آن، حقيقت گم مي‌شود. همان مثل معروف که براي حل يک مسئله راحت‌ترين کار، پاک کردن صورت مسئله است و متأسفانه در شيوه حکمراني ديگر تبديل به يک اصل ثابت شده و اگر بهبود و گشايشي در بديهي‌ترين نيازهاي جامعه مثل برخورداري از حق داشتن يک سفره ساده معيشتي که کف نياز مردم است به وجود نمي‌آيد به‌دليل همين رويکرد مي‌باشد. نيازهاي ديگر که پيش‌کش!

یکی از مصادیق مهم پیشگفتار، موضوع اتباع افغان در کشور است که با هیاهو و هیجان تمام در فضای مجازی و مقالات و سخنرانی‌ها مطرح است و تا جایی پیش رفته که سیاسی کاری و افراط و تفریط در تحلیل‌ها جای واقع گرایی و مستند سخن گفتن را گرفته است. یکی می‌نویسد حضور اتباع افغانستان در کشور اصلا تهدیدی نیست و همه امور دارد بطور طبیعی پیش می‌رود و سازمان مهاجرت! مدیریت می‌کند، رابطه ما با طالبان خوب و همه چیز بر وفق مراد است. دیگران، از ازدیاد بی‌رویه افغان‌ها و نرخ رشد بالای جمعیت آنها با استناد به فیلم‌ها و گزارشات بشدت ابراز نگرانی کرده و آنان را برای آینده کشور تهدید می‌دانند. نه آنکه با تسامح و تساهل در این باب سخن می‌گوید، ورود کارشناسانه‌ای در مسئله اتباع خارجی دارد و نه آنان که از یک تهدید جدی خبر می‌دهند همه ماجرا را می‌دانند. آنکه می‌نویسد بهترین رابطه را با طالبان داریم، انشاالله که از کارنامه و اندیشه‌های این گروه بی‌خبرند و جالب است که از عملکرد خوب سازمان مهاجرتی خبر می‌دهند که هنوز قانونی نشده و تشکیل آن به تصویب مجلس نرسیده و صرفا یک مصوبه دولت است و تشکیل آن محل مناقشه دستگاه‌های دخیل در امر مهاجرت می‌باشد و نویسنده محترم به جای مستند نویسی، مقاله‌ای سیاسی نوشته است که مشکلی را حل نمی‌کند.
در این میان سکوت وزارت کشور به عنوان متولی امور افغان‌ها جای سؤال داشت و موضع اخیر و دیر هنگام وزیر کشور هم فضا را روشن نکرد ایشان صرفا یک جمله راجع به افغان‌ها داشتند که *تأیید می‌شود پنج میلیون تبعه افغان در کشور داریم که رسمی و غیررسمی هستند، اتباع غیر مجاز باید برگردانده شوند و آنان که مجوز حضور دارند ساماندهی شوند* هر چند روشن نیست منظور از رسمی چیست ولی اگر اشاره به افراد شناسایی شده دارد،آمار چهار دسته از افغان‌ها یعنی شرکت کنندگان در ۱۸ آمایش وزارت کشور و دارندگان ویزای بلند مدت، ویزای کوتاه‌مدت و دارندگان برگ سبز، خود از پنج میلیون خیلی بالاتر است تا چه رسد به اتباع غیررسمی یا غیر مجاز که میلیون‌ها نفر می‌باشند و نتیجه اینکه همان عدد شایع در فضای مجازی یعنی حدود حضور هشت میلیون شاید تا حدی به واقعیت نزدیک باشد.مناسب بود وزیر محترم کشور راجع به ساماندهی اتباع خارجی برنامه‌ای ارائه می‌کردند چون همین طرح‌های آمایش که مجری آن دفاتر کفالت هستند و یا اقدامات نیروی انتظامی در مدیریت ویزاهای صادره خودبخود ساماندهی است اضافه بر این اقدامات که حداقل بیست سال است انجام می‌شود چه برنامه‌ای دارند؟ و مهم‌تر از آن برای بازگرداندن غیرمجازها و کنترل مرز چه کرده‌اند؟ چون اگر از ناحیه افغان‌ها تهدیدی هم باشد ازسوی همین جماعتی است که از مرز توسط باندهای قاچاق وارد می‌شوند و در جای جای این مملکت بطور ناشناس زندگی می‌کنند، و متأسفانه این دغدغه و نگرانی بحق مردم در مورد خطر غیرمجازین ناشناس، تاکنون که یا کتمان و تکذیب شده و یا محل اعتنا نبوده است. این غفلت اگر تعمدی هم نباشد موجب وارد آمدن خسارات جبران ناپذیری به امنیت کشور خواهد شد.
پایان مقال و جمع‌ بندی و راه‌ حل این است که اگر متولیان امر واقعا در پی حل این مشکل هستند تنها راه شناسایی و اخراج افراد غیرمجاز، کنترل مقتدرانه مرزهای شرقی و مقابله جدی با باندهای قاچاق انسان می‌باشد و این برنامه بایستی به قید فوریت اجرا شود چون دست‌های آلوده‌ای در پی تبدیل کردن این مشکل به بحران از طریق ایجاد تقابل بین مردم و افغان‌ها هستند که غیرقابل کنترل و فاجعه بار خواهد بود. والسلام.
احمد حسینی