مسئولیت دولت چهاردهم در قبال طالبان
مسئولیت دولت چهاردهم در قبال طالبان
درحالي که جمهوري اسلامي ايران، حکومت خودخوانده طالبان را به رسميت نمي‌شناسد و بيشترين ناامني را نيز از ناحيه همين گروه متحمل مي‌شود، چرا به آن امتياز مي‌دهد؟ اين، سردرگمي مسئولين در قبال خطر طالبان را نشان مي‌دهد، وضعيتي که دولت چهاردهم بايد به آن پايان دهد و به سياستي روي آورد که به نفع ملت افغانستان باشد و تهديدها عليه ايران را نيز از بين ببرد.

معاون بین‌الملل قوه قضائیه در گزارشی که اخیراً از وضعیت مبارزه با تروریسم داده گفت: حدود ۹۵ درصد زندانیان اتباع خارجی در ایران، اتباع افغانستان هستند.

در گزارش‌های محرمانه از وقوع اقدامات تروریستی در حرم رضوی، حرم شاهچراغ و مراسم سالگرد شهید حاج ‌قاسم سلیمانی در کرمان هم عوامل اصلی این جنایات از اتباع افغانستان بودند کمااینکه در جرائم دیگر از قبیل سرقت، تجاوز جنسی و ارتکاب قتل و جرح نیز رتبه اول با اتباع افغانستان است ولی مسئولان اطلاعاتی، امنیتی و قضائی کشور به دلایل خاص از افشای تابعیت این افراد به ویژه در مورد حوادث تروریستی خودداری می‌کنند.

این فراوانی جنایات اتباع افغانستان در سال‌های اخیر را نباید به معنای نااهل بودن مردم افغانستان دانست. افغانستان کشوری است با مردمی مسلمان، زحمتکش و پای‌بند به اصول اخلاقی ولی چند سالی است که گرفتار حکومتی متحجر، خشن و تروریست‌پرور شده و همین گرفتاری عوارض خطرناکی برای خود آن کشور و همسایگانش ازجمله ایران به وجود آورده است. ایران، در نیم ‌قرن اخیر که افغانستان درگیر جنگ بوده و چند بار میان گروه‌های مختلف دست به دست شده و سال‌ها تحت اشغال بیگانگان قرار داشته، با رغبت و مهربانی پذیرای اتباع افغانستانی بوده و مردم ایران کریمانه از آنها استقبال کردند و با آنها زندگی مسالمت‌آمیزی داشتند. مهاجران افغانستانی نیز خدمات زیادی به ایران ارائه دادند و حتی در موضوعات اساسی و مهمی با ملت ایران همراهی کردند. آنچه اکنون خطرآفرین شده، سیل ورود افرادی از وابستگان به طالبان است که با اهداف خاص وارد ایران می‌شوند، بسیاری از آنها مسلح هستند، برنامه‌های ویژه برای تحقق توطئه‌های شوم دارند و متأسفانه در تمام نقاط کشورمان پراکنده‌اند. در مواردی که حتی فیلم‌برداری هم شده‌اند، این افراد با نیروهای امنیتی ایران درگیر شده و برخوردهای خشنی با آنان کرده‌اند که برای کشور مقتدری مثل ایران شرم‌آور است. در مواردی هم مرتکب سرقت‌های مسلحانه همراه با ایجاد رعب در خانواده‌ها شده‌اند که روایات صاحبان خانه‌های سرقت شده به ویژه زنان و دختران از نوع برخورد و تعرض وحشیانه این افراد، قلب هر ایرانی غیرتمندی را پر از خون می‌کند.

برای کشور مقتدری مثل ایران بهیچوجه شایسته نیست مردمش درگیر اینهمه دشواری، ناامنی و نگرانی از ناحیه دست‌پروردگان یک گروه تروریست که از طریق تبانی با آمریکا به قدرت رسیده و از نظر مردم افغانستان و دولت‌ها و مجامع بین‌المللی هیچ مشروعیتی ندارد باشند. طالبان مدعی مبارزه با آمریکاست ولی معاهده دوحه و عملکرد نزدیک به ۳ سال سلطه این گروه بر افغانستان شاهدان صادقی بر دروغ بودن این ادعا هستند. سازمان ملل تاکنون چندین بار در گزارش‌های مربوط به سلطه طالبان بر افغانستان، قاطعانه اعلام کرده این کشور توسط این گروه به کانون تروریسم تبدیل شده و خطری برای کشورهای منطقه محسوب می‌شود.

آنچه مایه تأسف است اینست که دولت ایران هنوز حاضر نیست واقعیت خطر سلطه طالبان بر افغانستان برای کشورمان را بپذیرد. این گروه علیرغم لاف دوستی که با مسئولین ایرانی می‌زند، در همین ایام عاشورا مرتکب پائین کشیدن پرچم‌های عزاداری حسینی در مناطقی از افغانستان، ایجاد محدودیت در مناطق دیگر و حتی قتل بعضی افراد به جرم تلاش برای برپا کردن مراسم عزاداری حسینی کرده است. تمرد از دادن حقابه هیرمند به ایران، مخالفت ریشه‌ای با زبان فارسی و کشتار و کوچاندن فارسی‌زبانان در افغانستان نیز از نمونه‌های دیگر توطئه طالبان علیه ایران است که متأسفانه توسط دولت جمهوری اسلامی نادیده گرفته شده است. عجیب‌تر اینکه معاون بین‌الملل قوه قضائیه در عین حال که اعلام کرد حدود ۹۵ درصد زندانیان خارجی در ایران اتباع افغانستان هستند، گفت درصدد تحویل آنها به کشورشان هستیم. این، یعنی تروریست‌ها را به کسانی تحویل بدهیم که آنها را اعزام کرده‌اند! قابل تأمل‌تر اینکه همین مسئول افزوده قرار است از افغانستان هم برای عضویت در کمیته مشترک قضائی رسیدگی به جرائم تروریستی دعوت شود. معنای این دعوت اینست که افرادی از گروه متحجر، خشن و تکفیری طالبان به جمع تصمیم‌گیرندگان درباره تحرکات تروریستی خود طالبان بپیوندند!

معلوم نیست درحالی که جمهوری اسلامی ایران، حکومت خودخوانده طالبان را به رسمیت نمی‌شناسد و بیشترین ناامنی را نیز از ناحیه همین گروه متحمل می‌شود، چرا به آن امتیاز می‌دهد؟ این، سردرگمی مسئولین در قبال خطر طالبان را نشان می‌دهد، وضعیتی که دولت چهاردهم باید به آن پایان دهد و به سیاستی روی آورد که به نفع ملت افغانستان باشد و تهدیدها علیه ایران را نیز از بین ببرد.