پس از اجرایی شدن قرارداد دوحه قطر، خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان، فرار کردن رئیسجمهور وقت، خیانت مقامات امنیتی، مماشات ارتش آن کشور و واگذاری افغانستان به طالبان؛ بسیاری از کنشگران سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و رسانه ای ایران با توجه به عقبه رفتاری این گروه تروریستی، انتظار داشتند که ایران اپوزیسیون طالبان (جبهه مقاومت ملی افغانستان) را تقویت کند، اما با توجه به رویکرد دکترین سیاست خارجی و مواضع نمایندگان اصولگرا له طالبان و علیه شخص احمد مسعود، این مهم در حد یک مطالبه باقی ماند.
بسیاری از اهالی قلم به مخاطره افتادن امنیت منطقه به ویژه امنیت ملی ایران، تقویت گروه های تروریستی، اشاعه پشتونیزم، تحت فشار قرار دادن شیعیان و فارسی زبانان پس از روی کار آمدن گروه تروریستی طالبان را پیش بینی می کردند که برخی از آن ها مورد هجمه گروه های سایبری قرار گرفتند.
حدود یک سال قبل ملا هبت الله آخوند زاده، رهبر طالبان طی نشستی به اعضای نهادهای تحت کنترل خود دستور داد که برای پیشبرد جنگ در خارج از کشور آماده شوند.
هبتالله در بخشی از سخنان خود گفته، “اینک که به شهرها آمدهاید، مردم شهرها را تا جایی با دین آشنا کنید که در تمام افغانستان حتی یک فرد هم مخالف باقی نماند؛ بلکه همه باید طوری مسلمان واقعی و مخلص شوند و شما را آنقدر حمایت کنند تا بتوانید نظام اسلامی را در تمام جهان حاکم سازید.
رهبر گروه طالبان عنوان کرده که هر زمانی که همه مردم افغانستان آماده جانفشانی برای دین شدند، در آن صورت هر کجا که امر اعزام را برایتان صادر نمودم، شما باید آنجا بروید. اگر واقعاً خواهان حاکمیت دین و شریعت هستید، پس آماده قربانی شوید و زره را بپوشید.”
یک سال از این فرمان رهبر طالبان می گذرد و چند عملیات تروریستی در نقاط مختلف ایران انجام شده که بنا به اظهار نظر افراد مطلع، عوامل تروریستی این جنایات در اردوگاه های آموزشی ولایات مختلف افغانستان تحت سلطه طالبان آموزش دیدند. از طرفی تقویت گروه تحریک طالبان پاکستان توسط طالبان افغانستان، چالش های امنیتی بسیاری برای ایالات های مرزی پاکستان ایجاد کرده که غالب اوقات به انسداد گذرگاه تورخم و توقف تبادلات مرزی میان دو کشور ختم شده است. کشورهای آسیایی مرکزی از جمله تاجیکستان و ازبکستان نیز از این قاعده مستثنی نبودند.
از دیرباز زبان رسمی افغانستان فارسی دری بوده و مذهب شیعه نیز یکی از مذاهب رسمی این کشور محسوب می شد، اما محدودیت های طالبان برای عزاداری شیعیان افغانستان، حذف تعطیلی روز عاشورا از تقویم رسمی این کشور، ترور علمای شیعه به ویژه در ولایت هرات، اظهار نظر وزیر تحصیلات عالی طالبان مبنی بر این که “در افغانستان «مذاهب وجود ندارد» و تمام مردم پیرو مذهب حنفی هستند” و متعاقب آن جمع آوری کتب خلاف مذهب حنفی از دانشگاه ها، حذف برخی رشته های تحصیلی مربوط به شیعیان، حذف تدریجی زبان فارسی از مکاتبات، جلسات اداری، تابلوها و دیوار نویسی ها و جایگزینی زبان پشتون، نشان از فارسی ستیزی و شیعیه ستیزی طالبان دارد که حوزه تمدنی ایران را تهدید می کند.
شیعیان، هزاره ها، تاجیکان فارسی زبان، سیستانی ها و بلوچ های ولایت نیمروز از دیرباز عمق استراتژیک ایران در افغانستان محسوب میشدند، اما در حکومت طالبان در سایه عدم تشکیل دولت فراگیر، محدودیت های بسیاری را متحمل شدند و همواره در رنج و فشار مضاعف هستند. از آنجایی که ایران با حکومت طالبان علی رغم عدم تعهدات آن ها به معاهدات بین المللی از جمله حقابه هیرمند، روابط سیاسی و اقتصادی حسنه ای دارد و حتی سفارت افغانستان در تهران را به دیپلمات های طالبان تحویل داد، بنابراین به فراموشی سپردن دوستان و هم فکران گذشته ایران، باعث از بین رفتن این عمق استراتژیک در افغانستان خواهد شد و با توجه به مفاد قرارداد قطر و مهندسی اجتماعی طالبان مبتنی بر گسترش و پراکنش پشتون ها آن هم به موازات مرز ایران، شرایط پیچیده امنیتی در انتظار ایران از جانب همسایه شرقی اش است.
فرشید عابدی








