به بیانی دیگر، توزیع متوازن و هماهنگ جغرافیایی کلیه فعالیتهای اقتصادی-اجتماعی در پهنه سرزمین نسبت به قابلیتها و منابع طبیعی و انسانی را آمایش سرزمین میگویند. از مهمترین خصوصیات برنامه آمایش سرزمین جامع نگری، کیفیت و سازماندهی فضایی آن است. پایدارترین آرایشی که به سه مؤلفه مهم جمعیت، سرمایه، منابع طبیعی و محیطی یک منطقه یا سرزمین ختم میشود، برنامه آمایش سرزمین اطلاق میشود. در تعریفی عملیاتی از آمایش سرزمین میتوان گفت: «آمایش سرزمین، برنامه راهبردی سرزمینی است برای تعادل بخشی که با بازآرایی فعالیت، جمعیت و زیرساختها و بر شالوده توان و استعدادهای سرزمین صورت میگیرد. پراکنش فضایی سکونتگاهها در سیستان با توجه به وفور منابع قابل بهره برداری (آب و خاک) با لحاظ دسترسی به نهرها و اراضی حاصلخیز و حداقل تزاحم با همسایگان جغرافیایی شکل گرفته، بنابراین منطقه ای با خصوصیات جغرافیایی سیستان تراکمی بی نظیر را در وسعتی محدود موجب شده است. چنین الگویی اینک با کمبود منابع و افزایش خطرات محیطی امکان تاب آوری در مقابل این خطرات را ندارد و چنانکه قبلا گفته شد، ساکنان براساس استراتژی اجتناب از ریسک راه مهاجرت را در پیش گرفته و آنها که ماندهاند هم اگر کسی به دادشان نرسد، اگر خسارات بیش از حد تحملشان باشد و اگر نتوانند با عوامل فعلی سازگار شوند، راه دیگران را در پیش خواهند گرفت.
دولتهای گذشته با توجهات و اختصاص اعتبارات خاص در رفع بخشی از مشکلات منطقه کوشیدهاند و دولت فعلی هم با شناختی که شخص رئیس جمهور از سیستان دارد، در صددند تا کاری بکنند، بنابراین دست به اجرای پروژههای تشویقی و خرجکردهای کلان میزنند، اما از آنجایی که این اعتبارات و اجرای برنامهها فاقد جامعنگری و اولویتبندی بوده و غیرمتناسب با شرایط است، نتوانسته راهکاری اصولی برای توسعه منطقه بهحساب آمده؛ روند مهاجرت را متوقف یا معکوس نماید. از نظر تئوریک، “تعیین استراتژی توسعه سیستان” با بهره گیری از مشاوران داخلی و خارجی و مشارکت مردم و نخبگان برای مدیریت مشکلات رو به تزاید منطقه از اهمیت زیادی برخوردار است، اما از نظر عملی با توجه به تغییر فضای زیستی در سیستان، بازاندیشی در الگوی آمایشی سیستان از اهمیت درخوری برخوردار است. در شرایط از دست رفتن کشاورزی، الگوی جریانی منابع آب، احداث جادههای دسترسی، تغییر الگوی ارتباطی، تغییر نیازهای نسل جدید به ویژه جمعیت زیاد زنان و مردان تحصیلکرده روستایی و مطلوبیت زندگی شهری و روند رشد سبک زندگی مصرفی و… نمی توان سیستان را با الگوی زیستی سده های گذشته اداره کرد، بنابراین همه تلاشهایی که جمعیت ۴۰۰ هزار نفری سیستان را روستایی، تولید کننده و با سبک زندگی بدوی میخواهد، محکوم به شکست خواهد بود. الگوی آمایشی مطلوب برای مناطق مسکونی سیستان باید بر اساس اصول توسعه پایدار، تابآوری اقلیمی، و صرفهجویی در مصرف منابع، استفاده از دانش و فرهنگ، توجه به نیازهای نسل جدید و آینده، توجه به پیشرفت ها و تغییرات در سایر نقاط کشور و دنیا و… طراحی شود، بنابراین به نظر میرسد مجتمع کردن روستاها حداکثر در ۱۰۰ نقطه دشت میتواند بخشی از اهداف فوق را پوشش دهد. این تمرکز زدایی همگرا که خدمات مطلوب و مشترک به صورت مجتمع های مسکونی فراهم میکند، میتواند به کاهش هزینه های توسعهای و ایجاد افقها و امیدهای تازه برای توسعه بیانجامد. در این مجتمعها امکان ایجاد فضاهای مشترک فرهنگی، توسعه خدمات دیجیتال، توسعه خدمات بهداشتی، درمانی و توانبخشی، اشتغال فراگیر، استفاده اقتصادی از انرژی های نو، امکان ایجاد فضاهای سبز و تفریحی، امکان بازآفرینی بافت های فرسوده روستایی با معماری متناسب، امکان کمک هدفمند دولت، بخش خصوصی و خیرین، کم کردن ریسک های متعدد و از همه مهمتر امکان هم افزایی و استفاده از زیرساخت های موجود فراهم خواهد بود.
حسین سرگزی








