این تصمیم، تنها حذف چند عدد از جدول ظرفیتها نیست؛ به معنای از بین رفتن هزاران رؤیا، تشدید بحران کمبود پزشک و تداوم رنج بیماران در صفهای طولانی درمان است. در استانی که بسیاری از شهرها هنوز پزشک متخصص ندارند و بیماران برای درمان کیلومترها راه میپیمایند، کاهش سهمیه یعنی عقبگرد در مسیر عدالت درمانی.
کاهش شدید سهمیه داوطلبان استان در دانشگاه های سطح بالا و استانهای برخوردار کشور خود نوعی تبعیض طبقاتی است.به عنوان مثال در رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران برای خدمت در حوزه دانشگاه علومپزشکی زابل، ظرفیت از ۳۸ نفر(کدرشته ۳۷۱۷۰) به ۸ نفر کاهش یافته است و یا در رشته دندانپزشکی دانشگاه علومپزشکی تهران برای خدمت در حوزه دانشگاه علوم پزشکی زاهدان ظرفیت از ۱۰ نفر(کدررشته ۳۷۲۹۴) به یک نفر کاهش یافته است. هر چند تعدادی سهمیه اضافه شده است و سهمیه روزانه و غیرتعهدی افزایش ناچیزی داشته ولی در مجموع کاهش حدود ۵۰ درصدی سهمیه ها بسیار عجیب ودردناک است و سوال پیش می آید که ایا از قبل برنامه ریزی و آینده نگری نبوده است؟!
جوانان بومی این استان بیش از هر کس انگیزه و تعهد برای ماندن و خدمت در سرزمین خود دارند. حذف سهمیه، نه تنها حق آنها را پایمال میکند، بلکه آینده سلامت یک استان محروم را به خطر میاندازد.
استفاده از سهمیه بومی برای دانش آموزان سیستان و بلوچستان نوید آن را داشت که فردی از خود جامعه استان برای مردم استان بماند و خدمت کند. تجربه امدن پزشکان غیربومی و عدم ماندکاری بعد از چند سال و استفاده از فرصت های استان برای غیربومیان موجب شد که استفاده از سهمیه بومی برای خدمت معقول باشد. همانطور که آمار نشان می دهد پزشکان بیکاری در سطح کشور حاضر به انجام خدمت در سطح استان سیستان و بلوچستان ویا استان های محروم نیستند، این ابتکار که استعدادهای بومی در دانشگاه های سطح اول کشور آموزش دیده و برای خدمت به استان خود برگردند عاقلانه و زیبا بود که با تغییر رویه این خوشی را نیز از دل دانش آموزان استان برد.
اکنون وقت آن است که مسئولان آموزش عالی و بهداشت کشور، به جای کمکردن فرصتها، دست به جبران بزنند. بازگرداندن سهمیه ۲۵۰۰ نفری نه یک امتیاز ویژه، بلکه یک ضرورت حیاتی برای حفظ امید جوانان و درمان دردهای مردم سیستان و بلوچستان است.
مهران ریکی








