زاهدان ظرفیت چند صدایی دارد تا تک صدایی
زاهدان ظرفیت چند صدایی دارد تا تک صدایی
زاهدان به عنوان مرکز اداری و سیاسی استان، متر و معیار قضاوت میزان تکثر آرا و میزبانی از انواع نحله های فکری در چهارچوب قوانین کشور است. عمر کوتاه این شهر نوبنیاد و نقش اقوام مختلف در شکل گیری این شهر، حکایت از تعدد نحله های فکری و نگرش های مختلف دارد. این‌که یک شهر ظرفیت پذیرش گرایش های مختلفی را در چهارچوب قوانین کشوری دارا باشد یک حسن است و در صورت شکل گیری جامعه مدنی تحت قیمومیت نگرش های متفاوت، چند صدایی بر جامعه حاکم می‌شود و رشد و توسعه همواره حاصل تقابل و رقابت های سیاسی سالم است.

اگر چه صف آرایی قومی و مذهبی دو قومیت بزرگ ساکن زاهدان باعث شده در هنگام انتخابات نتیجه به تکثر آرا ختم نشود و کرسی های شورای شهر و نمایندگی مجلس شورای اسلامی که محل حضور آرای مردم است بین دو قومیت تقسیم شود و گاه یکی بر دیگری پیشی گیرد. سایر اقوام هم برای حفظ جایگاه سیاسی خود بر اساس نزدیکی و تفاهم های فکری با یکی از این دو قوم هم پیمان می شوند. جدا از درستی یا نادرستی یک الگوی تحمیلی، زاهدان ظرفیت بسیاری برای رقابت آرا، پویایی و سرزندگی دارد تا هنگام انتخابات شاهد تجلی واقعی اش باشیم.
در این میان عده ای که خود را به هر دلیل تک صدای واحد غالب می دانند، درصدد هستند تا با تصاحب ارزش هایی که متعلق به همه آحاد جامعه است، نگرش سیاسی خود را به حق جلوه داده و دیگران را به دشمنان و طرفداران ضد ارزش ها نسبت دهند. مادامی که یک فرد یا گروه در چهارچوب قوانین و اصول پذیرفته کشور فعالیت می کنند، شهروند محسوب شده و از حقوق شهروندی بهره مند هستند. حتی کسانی که به هر دلیل توسط محاکم قضایی محکوم می شوند پس از آزادی، حقوق شهروندی گری آن‌ها نقض نمی گردد. با این اوصاف چگونه عده ای به واسطه نزدیکی به جریان های خاص سیاسی حاکم، نگرش خود را بر دیگران ارجحیت می دهند؟ چگونه می شود این طیف فکری اقلیتی را متقاعد ساخت که همه به یک میزان حق آزادی بیان، مطالبه حاکمیت قانون و نقد نابسامانی ها را دارند؟ عدم شکل گیری جامعه مدنی به معنای واقعی باعث شده تا عده ای از این خلا بهره برده و اندیشه محدود خود را اصل پنداشته و دیگران را از قبل محکوم به نشر اکاذیب و وابسته به دشمن بدانند. نکته حائز اهمیت اینست که این علاقمندان تک صدایی، اصلاح طلبان را هم جریانی خارج از چهارچوب قوانین کشور دانسته و آن‌را تبدیل به یک اهرم فشار کرده تا هر کس مانند آن‌ها نیندیشد به او انگ اصلاح طلبی بزنند.
تنگ کردن دایره سیاست به تفکرات وابسته به طیف حاکم باعث می شود سایر جریان های فکری و به خصوص مستقل ها تحت فشار قرار گرفته و از قبل در محاکم خود را بازنده ببینند. وقتی دایره را بازتر بگیریم به طیف های مختلف فرصت داده می‌شود در جامعه مدنی، فعال شده و طیف بیشتری در عرصه سیاست و اجتماع اظهار نظر کرده و از دل این گفتمان راه برون رفت از بحران مدیریتی خود را نمایان ساخته و به عقب ماندگی های تاریخی که بخش اعظم آن به رژیم گذشته باز می گردد پایان داده شود.