تسلط مدیر روابط عمومی به موضوعات مختلف در یک سازمان، برگ برنده آن سازمان در مواجهه با افکار عمومی بود.
با گذشت زمان به جای گسترش شرح وظایف روابط عمومی ها، این جایگاه تنزل داده شد و اکنون به تنظیم یک خبر و نصب بنر بسنده می کنند. مدیران ادارات بسان گذشته هر گونه پاسخگویی به رسانه ها را از طریق روابط عمومی ها انجام می دهند با این تفاوت که روابط عمومی ها دیگر به موضوعات مانند قبل تسلط ندارند و فقط یک کرسی را اشغال کرده اند. آنها به جای پاسخگویی پیشنهاد اهدای بسته فرهنگی می دهند(که احتمالا عامل ناکارآمدی رسانه ها و روابط عمومی ها به همین بسته های فرهنگی باز می گردد).
روابط عمومی یک نهاد میبایست قلب تپنده آن باشد. این روابط عمومی ها هستند که میبایست به مدیر خود به نحوه ارتباط با رسانه ها و مردم جهت دهند. در حال حاضر روابط عمومی ها یا پاسخگو نیستند و یا پاسخ سوالات را موکول به روزهای آتی می کنند تا از مدیر یا کارشناسان مربوطه تحقیق کنند. در این مدت یا خبر می سوزد و یا رسانه مجبور می شود به صورت یکطرفه به موضوع بپردازد و از ارزش آن کاسته می شود. در نهادها و سازمان های پویا، مسوول روابط عمومی در همه جلسات حضور دارد و به همه موضوعات تسلط کافی دارد. در واقع این روابط عمومی ها هستند که خوراک تبلیغاتی برای رسانه ها فراهم می کنند نه اینکه خبرنگار بارها تماس گیرد تا شاید یکبار لطف کرده و پاسخ دهد. و وقتی هم که پاسخ می دهند حرفی برای گفتن ندارند.
اگر معیار انتخاب یک رییس روابط عمومی تنظیم خبر باشد که دیار عیار آمادگی آنرا دارد تا به هر کسی که سواد خواندن و نوشتن در حد تایپ با کامپیوتر داشته باشد، به صورت تضمینی در عرض چند روز آموزش خبرنویسی دهد. بی تردید شرح وظایف یک رییس روابط عمومی فراتر از اینست که متاسفانه به دلیل ناکارآمدی ساختار اداری نهادها و سازمان ها در حد چشمگیری تنزل داده است.
برای شناسایی نهادهای کارآ از غیر کارآ کافیست به عملکرد روابط عمومی آن متمرکز شد. مدیر با درایت اهمیت روابط عمومی و پاسخگویی به افکار عمومی را می داند و قبل از آنکه متهم به عدم پاسخگویی شود خود اقدام به برگزاری نشست های خبری کرده و اخبار رویدادهای روزانه را برای رسانه ها ارسال می کند. قبل از وقوع چالش در جامعه و بهره برداری رسانه ها، خود اقدام به انتشار خبر درست می کند.
عدم پاسخگویی مدیران به رسانه ها به دولت فعلی باز نمی گردد و در دولت های پیشین سنگ بنای آن گذاشته شد و این روند رو به اضمحلال تاکنون ادامه یافته است. اگر دولت رییسی و مدیران ارشد دولت در استان ها، به پاسخگویی به مردم و رسانه ها به عنوان حلقه واسط اعتقاد دارند میبایست مدیران خود را موظف به پاسخگویی کنند. رسانه های مستقل و غیر وابسته به دولت تنها راه برون رفت نهادها و سازمان ها از رکود و ناکارآمدی هستند. اگر استاندار سیستان و بلوچستان به واقع دغدغه حل بحران های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را دارد راهش از پاسخگو کردن مدیران استانی می گذرد.
محمدمهدی عابدی








