خانه احزاب؛ نمایشی برای پوشاندن غیبت تحزب
خانه احزاب؛ نمایشی برای پوشاندن غیبت تحزب
پس از سال‌ها توقف، امروز انتخابات خانه احزاب در زاهدان برگزار شد؛ انتخاباتی که عنوان «انتخابات» را یدک می‌کشید، اما از نظر سازوکار، شفافیت، رقابت‌پذیری و منطق تشکیلاتی، فاصله‌ای جدی با حداقل‌های لازم داشت. آنچه رخ داد نه یک فرآیند انتخاباتی استاندارد، بلکه یک اقدام اداری برای تکمیل صورت‌جلسه بود؛ اقدامی که بیش از آن‌که به تقویت تحزب کمک کند، ضعف ساختاری آن را آشکار کرد.

در این یادداشت، تلاش می‌کنم چهار محور اصلی این وضعیت را به‌صورت رسمی، تحلیلی و بدون حاشیه‌سازی غیرضروری بیان کنم.

۱. فراکسیون‌هایی متشکل از احزاب یک‌نفره؛ مسئله‌ای فراتر از زاهدان

سه فراکسیون اصولگرا، اصلاح‌طلب و مستقل در انتخابات حضور داشتند. اما واقعیت این بود که بخش قابل‌توجهی از احزاب حاضر، احزاب بدون تشکیلات بودند؛ مجموعه‌هایی که نه شورای استانی دارند، نه شبکه عضو، نه فرآیند تصمیم‌گیری جمعی. احزابی که عملاً با یک دبیرکل و یک مهر رسمی اداره می‌شوند.

این وضعیت یک مسئله محلی نیست؛ بلکه نشانه‌ای از تضعیف مزمن تحزب در کشور است. وقتی احزاب فاقد بدنه اجتماعی و سازمان می‌شوند، نتیجه آن حضور ده‌ها «حزب یک‌نفره» در سازوکارهایی مانند خانه احزاب است؛ ساختاری که باید نماد تحزب باشد اما نتیجه‌اش به‌صورت آشکار نشان می‌دهد که بخش مهمی از نهاد حزب در ایران، صرفاً کارکرد اداری دارد نه سیاسی.

۲. احزاب فاقد ساختار؛ فاصله جدی با معیارهای نهاد سیاسی

به‌جز تعداد محدودی از احزاب که واقعاً شورای استانی و تشکیلات دارند، بخش اعظم گروه‌های حاضر در جلسه بیش از آن‌که حزب باشند، دفاتر کوچک فردمحور هستند. نهاد حزبی بر پایه برنامه، آموزش سیاسی، ارتباط با جامعه و تولید فکر شکل می‌گیرد؛ اما بسیاری از این احزاب نه سازوکار داخلی دارند و نه حتی حداقل ظرفیت لازم برای ایفای نقش در سطح استانی.

در چنین فضایی، فرآیندهای انتخاباتی ــ به‌ویژه انتخاب هیئت‌رئیسه خانه احزاب ــ نمی‌تواند معنای واقعی خود را پیدا کند. وقتی نهادهای تشکیل‌دهنده فاقد وزن اجتماعی‌اند، سازوکار مشترک نیز به یک فضای نمادین محدود می‌شود.

۳. روند نام‌نویسی و رأی‌گیری؛ سرعتی که جای تأمل دارد

نام‌نویسی کاندیداها و رأی‌گیری در یک بازه زمانی بسیار کوتاه انجام شد؛ به‌گونه‌ای که عملاً امکان معرفی برنامه، ارائه دیدگاه‌ها، یا حتی یک گفت‌وگوی حداقلی درباره اهداف نامزدها وجود نداشت.

این الگوی برگزاری ــ نام‌نویسی و انتخابات در یک روز و در یک فضای فشرده ــ از منظر کارآمدی قابل دفاع نیست و عملاً فضای رقابت و ارزیابی را از میان می‌برد.

در استانداردهای پذیرفته‌شده انتخاباتی، نامزدی باید با فرآیند معرفی، شفاف‌سازی و گفت‌وگوی جمعی همراه باشد؛ نه اینکه با یک اعلام و یک رأی‌گیری فوری بسته شود.

۴. رأی‌سازی متقاطع میان فراکسیون‌ها؛ غیبت هویت سیاسی

یکی از نکات قابل‌تأمل، شکل‌گیری نتیجه انتخابات بر اساس رأی‌های متقاطع میان فراکسیون‌ها بود. کاندیدای یک فراکسیون با رأی فراکسیون دیگر انتخاب می‌شد و برعکس.

این موضوع در ظاهر شاید نشانه همکاری باشد، اما در باطن به معنای فقدان انسجام فراکسیونی و نبود هویت سیاسی مشخص است.

نتیجه چنین فرآیندی هیئت‌رئیسه‌ای است که نه می‌توان آن را نماینده اصولگرایان دانست، نه اصلاح‌طلبان و نه مستقل‌ها؛ بلکه محصول بده‌بستان لحظه‌ای در یک فضای فاقد ساختار حزبی است. چنین خروجی طبیعتاً نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای واقعی احزاب باشد.

جمع‌بندی: این انتخابات یک نشانه بود، نه یک رخداد ساده

آنچه امروز در زاهدان رخ داد، بیش از آن‌که یک رویداد انتخاباتی باشد، نماد وضعیت فعلی تحزب در کشور است.

احزاب بدون ساختار، فرآیند بدون رقابت، فراکسیون بدون هویت و خروجی بدون نمایندگی.

خانه احزاب به‌عنوان نهادی که باید محل تقویت تحزب باشد، در چنین فضایی صرفاً نقش ثبت وقایع را ایفا می‌کند، نه اصلاح و ارتقای آن را. اگر اصلاحی قرار است آغاز شود، باید از بازتعریف مفهوم حزب، بازسازی تشکیلات، و بازنگری در سازوکارهای انتخاباتی شروع شود؛ وگرنه تکرار چنین انتخابات‌هایی فقط به یک صورت‌جلسه دیگر خواهد انجامید، نه به بهبود تحزب و نه به تقویت جامعه مدنی.

مهدی علی آبادی