افغان ها با ندادن حقابه در صددند با رسیدن ایران به شرایط بحرانی، در مذاکرات اهداف اقتصادی خود را پیش ببرند
افغان ها با ندادن حقابه در صددند با رسیدن ایران به شرایط بحرانی، در مذاکرات اهداف اقتصادی خود را پیش ببرند
افغان ها در پی آنند تا رویکردی جدید در تعاملات با همسایگان خود رقم زنند تا در قبال دریافت آب، به توسعه افغانستان یاری رسانند، مناقشه ایران و افغانستان در خصوص حقابه سیستان از هیرمند، متاثر از همین موضوع است. افغان ها با ندادن حقابه در صددند تا ایران به شرایط بحرانی رسیده و در هنگام گفتگوی نهایی در رابطه با دریافت حقابه و حتی آب مازاد بر آن، بتواند اهداف اقتصادی خود را پیش ببرند.

در معادلات دنیای جدید آب، جای نفت را می گیرد و حوزه های آبریز مشترک و بالادست و پایین دست بودن در نوع تعاملات و مبادلات میان کشورها تاثیرگذار خواهد شد. روزگاری که کشورهای مختلف از رودخانه ها به اندازه نیاز بهره می بردند به پایان رسیده و مرزهای سیاسی جدید و کشورهای بالادست نقش تعیین کننده را ایفا می کنند. به لحاظ تاریخی ما رودخانه نیل را به نام مصر می شناسیم اما در دنیای معاصر کشور اتیوپی به دلیل بالادست بودن برای نیل تصمیم می گیرد چون این آب را حق خود و تامین کننده منافع ملی خویش می داند. دجله و فرات هم که سرنوشت ایران، عراق و سوریه بدان گره خورده مشابه نیل است.

در حوزه نفت و گاز به دلیل وجود میادین مشترک، هر بهره بردار بسته به توان تجهیزاتی می تواند از ذخایر زیرزمینی سوخت برداشت کند چون بالادست و پایین دست بودن معنا ندارد اما در مبحث آب با ایجاد یک سد می توان مانع ورود آب به کشور پایین دست شد.

در بحث ایجاد جایگزین برای نفت و گاز کشورهای توسعه یافته توفیقاتی داشته اند و برای آینده ای بدون سوخت های فسیلی برنامه دارند اما دنیایی بدون آب را نمی توان متصور شد. با گسترش جمعیت و نیاز انسان ها به مواد غذایی حاصل از کشاورزی، کشورهای دارای اراضی وسیع کشاورزی و منابع قدرتمند آبی در صدد هستند تا نقش محوری در ایجاد نظم جدید جهانی و معادلات و مولفه های آن داشته باشند.

تجربیات موفق اروپا و آمریکا در بحث مدیریت منابع آبی، سایر کشورها مثل ترکیه را هم تشویق به مهار آب های سطحی خود کرده تا از مواهب حداکثری آن بهره برد. حال ایجاد سدهای متعدد چه تاثیری بر محیط زیست کشورهای همسایه می گذارد موضوع دیگری ست و بحث مستقلی را می طلبد.

افغانستان نسبت به کشورهای همسایه، موقعیت استراتژیکی در بحث آب دارد. سالانه ده ها میلیارد متر مکعب از حوزه های آبریز این کشور جاری و با گذشتن از اراضی افغانستان به کشورهای همسایه می ریزند. افغان ها از دیرباز در صدد کنترل آبهای سطحی خود برآمده اند و با مشاوره گرفتن از کشورهای حاضر در افغانستان و سپردن پیمانکاری سدها به آن ها با علم مدیریت آبی آشنا شده و با یک تحقیق حداقلی پیرامون رویدادهای آبی افغانستان، می توان به برنامه های مدون آنها پی برد. ایجاد سدهای سروبی، درونته، بندهای برق ماهیپر و امیر و سدهای بالادست ایران شامل سد کجکی، سد در دست ساخت بخش آباد، سد انحرافی کمالخان نمونه بارز انسجام مدیریت در سازمان ملی امور تنظیم آب در افغانستان است. از آنجا که مدیریت آبی افغان ها متاثر از فضای سیاسی این کشورنبوده و با روی کار آمدن دولت های مختلف کارشناسان آبی در قدرت باقی می مانند شاهد رشد برنامه ها و آینده نگری در مدیریت آبی و بهره وری حداکثری از آبهای سطحی شان هستیم.

افغان ها به عنوان یک سرزمین بالادست می دانند که عقب ماندگی تاریخی شان، با امکان مدیریت آبهای سطحی جبران می شود و روند رو به رشدی به توسعه و ایجاد اشتغال می دهد. آنها از امکان بالادستی خود بهره برده تا در معادلات دنیای جدید، بتوانند دست بالا را بگیرند. افغانستان به دلیل جنگ های مختلف امکان توسعه و رشد منابع مالی و نیروی انسانی داخلی را از دست داده و طبق آنچه در فضای رسانه ای و پژوهش های افغان ها در حوزه اقتصاد آبی منتشر می شود در پی آنند تا رویکردی جدید در تعاملات با همسایگان خود رقم زنند تا در قبال دریافت آب، به توسعه افغانستان یاری رسانند.

مناقشه ایران و افغانستان در خصوص حقابه سیستان از هیرمند، متاثر از همین موضوع است. افغان ها با ندادن حقابه در صددند تا ایران به شرایط بحرانی رسیده و در هنگام گفتگوی نهایی در رابطه با دریافت حقابه و حتی آب مازاد بر آن، بتواند اهداف اقتصادی خود را پیش ببرند. در معاهده سه جانبه ایران، افغانستان و هند مقرر شده تا افغانها از امتیاز دریای عمان و خلیج فارس بدون دادن عوارض گمرکی بهره برند و این امر تاکنون به دلیل آنکه به اقتصاد و تجارت در ایران صدمه می زند محقق نشده است. افغانستان با گروگان گرفتن حقابه می تواند در گفتگوهای آتی با نمایندگان ایران، دست بالا را گرفته و علاوه بر تضمین گرفتن بر اجرای مفاد قرارداد سه جانبه، در بخش سوخت های فسیلی و انرژی نیازهای افغان ها را تامین کند. آنچه مسلم است هدف دولت های قبل از طالبان مراودات اقتصادی و بهره برداری حداکثری از آب های سطحی افغانستان و رشد کشاورزی ، جهانگردی و احیای گودزره به عنوان یک منبع مهم اقتصادی بوده است و بی تردید دولت طالبان دیر یا زود به همان راه خواهند رفت. از آنجا که طالبان هنوز موفق به ایجاد ثبات در افغانستان نشده، هنوز به برنامه ای مدون و مشخص در قبال کشورهای پایین دست حوزه های آبریز خود نرسیده اند.

شاید الان زمان مناسبی باشد تا ایران با برنامه های اقتصادی که سود دو طرف را تامین می کند برای کشاورزان پایین دست دو سد کمالخان و بخش آباد پروژه های اقتصادی تعریف کند تا قبل از آنکه بحران آب منجر به مهاجرت کم و زیاد سیستانی ها شود مناقشه حقابه حل شود.