۲۰ ماه و ۶۰۰ روز…
۲۰ ماه و ۶۰۰ روز…
در آستانه این دو عدد قرار گرفته ایم برای بحرانی که در این مدت تمام دنیا را دگرگون کرد. تا قبل از این بحران هر چه در مورد پاندمی های بزرگ تاریخ از طاعون و وبا گرفته تا حصبه و آبله در کتابها میخواندیم، حکایت شنیدن کی بود مانند دیدن بود اما این بار به چشم خود دیدیم و تفاوت بین شنیدن و دیدن را با تمام وجود احساس کردیم. احساس کردیم معنی روزی ۶۰۰ مرگ را، معنی داغدار شدن هر خانواده ای را، معنی بی خانمان شدن های متعدد را، معنی دنیای مجازی و بی روح را، معنی نوروز بدون حرارت و شور را، معنی ترس و اضطراب مدام را، سردرگمی را، ناامیدی را...

دیار عیار، در این ۲۰ ماه و ۶۰۰ روز، دنیا شکل دیگری از زندگی را به خود دید. بشر به کوچکی و بی پناهی خود پی برد، به مفهومی بنام عدم قطعیت دوباره توجه کرد، بر اهمیت علم و تکنولوژی بویژه در حوزه پزشکی تاکیدی دوباره کرد، به پدیده ای فراگیر و پیچیده بنام شبکه های اجتماعی نگاهی دو چندان کرد، و از همه مهمتر، به نقش مدیریت هماهنگ، یکپارچه و کارآمد در حکمرانی جوامع توجه کرد…

در مدیریت نظام سلامت جمله ای کلیدی وجود دارد که فهم آن در ابتدا اندکی دشوار است حتی برای نخبگان و کارشناسان، بدین صورت که در سلامت مردم و جامعه، تنها ۲۵ درصد به خدمات بهداشت و درمان وابسته است و مابقی این سهم به عوامل اجتماعی و توسعه مربوط است. اغلب مردم فکر میکنند که اگر یک بیمارستان مجهز با کادر مجرب و تجهیزات پیشرفته در نزدیکی محل سکونت خود داشته باشند، مهمترین علت برای آرامش آنها مهیا است. ولی برمبنای جمله فوق، تمام این شرایط در کنار سایر بخشهای نظام سلامت از جمله حوزه بهداشت، دارو، فوریتها و …، به میزان اندکی بر سلامت مردم تاثیر دارند. بحران کرونا باعث شد تا معنی این گزاره به روشنی هر چه تمام تر نمایان شود. سهم بخش های دیگر از جمله عوامل اجتماعی مانند سواد، اقتصاد و … در کنار زیرساختهای توسعه مانند برق، آب، ارتباطات و مواردی از این دست، حداقل سه برابر نظام سلامت در سلامت مردم موثر است.

شاید سالهای متمادی باید بگذرد تا ابعاد مختلف بحران کرونا در این ۲۰ ماه و ۶۰۰ روز و نیز ادامه آن در ماههای پیش رو بهتر مشخص شود اما در همین مدت نیز میتوان اذعان کرد که بعید است حوزه ای را در ذهن خود بتوانیم تصور کنیم که این بحران بر آن تاثیر نگذاشته باشد. از حوزه اقتصادی و اجتماعی گرفته تا سیاسی و امنیتی، از حوزه آموزش و فرهنگ گرفته تا گردشگری و صنعت… بعید است پدیده دیگری در دنیای مدرن امروزی، در سطح بحران کرونا با این فراگیری و اهمیت بتوان پیدا کرد.

اما از همه اینها که بگذریم، یکبار دیگر باید سر تعظیم فرود آوریم به تلاش و همت و از جان گذشتگی کادر سلامت که جانانه و فداکارانه ایستادند تا نهال زندگی خم نشود، جنگی نابرابر را تحمل کردند تا دشمن نامرئی شکست مان ندهد، از راحتی و آرامش خود و خانواده خرج کردند تا مردمان شهر و روستا کمتر هزینه کنند. در وصف و نقش و مقایسه این فرشتگان زمینی همین بس که در این مدت، تمام کارمندان دولت و تمام مشاغل آزاد و غیر دولتی، طعم دورکاری و بیکاری و راحتی را چشیدند ولی اینان زحمت مضاعف بردند و دم برنیاوردند. شاید مولانای جان اگر این روزها را به چشم خود میدید، دوباره دم مسیحایی خود را معطر به این ابیات می نمود که …

رندان سلامت میکنند جان را غلامت میکنند

مستی ز جامت میکنند مستان سلامت میکنند

حیران کن و بی رنج کن ویران کن و پرگنج کن

نقد ابد را سنج کن مستان سلامت میکنند

شهری ز تو زیر و زبر هم بی خبر هم با خبر

وی از تو دل صاحب نظر مستان سلامت میکنند

به روح تمام شهیدان عرصه سلامت درود مجدد میفرستیم و از نیت پاک ایشان مدد می جوییم باشد تا پروردگار عالمیان چنین سرنوشت سترگی را برای همه ما رقم زند…

نویسنده: مهدی زنگنه بایگی