۱۰ عامل موفقیت شوراهای شهر
۱۰ عامل موفقیت شوراهای شهر
۱۰ خصلت مهمی که شوراهای شهرهای پیشرو در جهان از آن برخورداراند و فقدان آن‌ها در عموم شوراهای اسلامی شهرهای ایران طی ادوار گذشته تاکنون باعث از سرگذراندن تجربیات ناموفق در اداره شمار قابل توجهی از شهرهای ما شده است.

دیار عیار_‬ هر شهری سزاوار داشتن نهاد حاکمیتی محلی بسیار کارآمد است که مسئولیت عملکرد خویش را در ایجاد آینده با سیاستگذاری درستِ موثر برای رفع چالش‌های موجود یا پیشِ رو بپذیرند. وجود شوراها مستقیماً بر زندگی روزمره، تجربیات و کیفیت زندگی ما در جامعه کوچک محل زیستمان تاثیر می‌گذارد و از این رو شورایی را که کارآمدی، صداقت و شایستگی رهبری شهر را ندارد، نمی‌توان تحمل کرد.

توماس کرونین، یکی از چهره‌های شناخته‌شده در زمینه سیاستگذاری‌عمومی، رهبری را اینگونه تعریف می‌کند: «رهبری فرآیندی است که به افراد کمک می‌کند تا نیت‌ها را به کنش مثبت و چشم‌اندازها را به واقعیت تبدیل کنند.» کیفیت رهبری و اثربخشی شوراها و توانایی آن‌ها در بسیار موثر بودن، ویژگی‌هایی نیستند که در مراسم تحلیف به آن‌ها اعطاء شود. بلکه نتیجه پایبندی منظم اعضاء و روح واحد شوراهای اسلامی شهرهای ایران است به مجموعه‌ای از اصول و مهارت‌های اساسی که در ادامه به ۱۰ مورد از آن‌ها اشاره می‌شود.

۱۰ خصلت مهمی که شوراهای شهرهای پیشرو در جهان از آن برخورداراند و فقدان آن‌ها در عموم شوراهای اسلامی شهرهای ایران طی ادوار گذشته تاکنون باعث از سرگذراندن تجربیات ناموفق در اداره شمار قابل توجهی از شهرهای ما شده است:

۱. استراتژیک اندیشیدن و عمل کردن

مسئولیت اصلی شورای شهر بعنوان یک هیئت حاکمه محلی، فقط اجرای روال امپراتور روم (نشان دادن انگشت شست رو به بالا یا پایین) در دستور کار جلسات رسمی شورا نیست بلکه سیاستگذاری و دستیابی به خواسته‌های شهروندان برای آینده شهر است.

شورا و اعضای آن باید مسئولیت شکل‌دهی آینده شهر را از طریق گسترش افق‌های ذهنی خود بپذیرند و با چالش‌هایی مقابله کنند که باید از طریق رهبری قاطع و ترسیم اهداف برای دستیابی به آن آینده برطرف شوند.

اعضای شورا باید بدانند که یک رهبر استراتژیک همیشه از آینده به سراغ ما می‌آید و از زمان حال ما را به آینده می‌برد.

این ماجراجویی رهبری شهری با «چشم انداز» شروع می‌شود و به تعریف «موضوعات استراتژیک» که باید برای دستیابی به چشم‌انداز بر آن‌ها مسلط شد، تکامل می‌یابد. گام بعدی توسعه اهداف بلندمدتی است که به این موضوعات استراتژیک می‌پردازد و تصمیم‌گیری و تمرکز بودجه را برای اجرای موفقیت‌آمیز این اهداف فراهم می‌کند.

نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که اکثریت قریب به اتفاق شهروندان می‌خواهند در خصوص مسائل مهمی که بر زندگی آن‌ها تاثیر می‌گذارد، تصمیم‌گیری شود. آن‌ها انتظار رهبری، تفکر درست، اقدام قاطع و مسئولیت‌پذیری برای نتایج را دارند.

۲. احترام به حوزه حکمرانی مشترک

هیچکدام از ادارات نمایندهِ حوزه‌هایِ حکمرانیِ ملی و تشکیلات حکمرانی محلی در شهرها «جزیره» نیستند بلکه تصمیمات و اعمال هر یک بر دیگران تاثیر می‌گذارد و واقعیت عمیق‌تری وجود دارد که عموما نادیده انگاشته می‌شود و آن اینکه: اکثر حوزه‌های حکمرانی در ارائه خدمات به مردم یک حوزه انتخابیه، همپوشانی دارند. پس واقعیت موجود این است که دیگر موفقیت در اداره شهر تنها در سایه سیاستگذاری درست شوراهای شهر و اجرای مو به موی سیاست‌های آن‌ها توسط شهردار و شهرداری‌ها حاصل نمی‌شود.

۳. داشتن عزم آهنین برای تحقق اهداف

یک شورای شهر پیشرو در کشوری توسعه یافته زمان خود را صرف ایجاد حس یک تیم بودن و توسعه مهارت‌های فردی خود برای انجام کار تیمی سازنده می‌کند. چنان شورایی نقش‌ها و روابطی را که استعدادها و ظرفیت‌های فردی را در عملکرد تیمی متحد می‌کند، به وضوح تعریف می‌نماید. فضای اعتماد، گشاده رویی و احترام متقابل را توسعه می‌دهد، صلاحیت‌های تصمیم‌گیری فنی، بین فردی و منطقی خود را ارتقاء می‌بخشد، به داشتن عملکرد باکیفیت و تلاش در جهت موفقیت تیم متعهد است. استانداردهایی واضح و به دور از شعارزدگی برای موفقیت و عملکرد عالی تعریف می‌کند، پشتیبانی، تعریف و تولید منابع جدید و دستیابی به شناخت برای کسب موفقیت از اولویت‌های اوست، اعضایش به دنبال کسب منافع فردی، خانوادگی، قبیله‌ای و طیفی نیستند و شورا دارای رهبری اندیشه‌ورز و منضبط است و در کل دارای عزم آهنینی برای تحقق اهداف شورا به نفع شهر است.

۴. تعریف واضح نقش‌ها و روابط

سهم هر یک از اعضای شورای شهر در موفقیت تیم شورا بر حسب نقش‌هایی که برعهده می‌گیرند (کارکردها) و اینکه چگونه آن نقش از طریق رفتار (عملکرد) انجام می‌شود، به وضوح تعریف شده است. روزی وینس لومباردی از بزرگترین مربیان راگبی در پاسخ به این سوال که چه چیزی یک تیم را برنده می‌کند؟ گفت: «با اصول شروع کنید. یک بازیکن باید اصول اولیه بازی و نحوه بازی‌کردن در موقعیت خود را بشناسد. بازیکنان باید به عنوان یک تیم بازی کنند، نه یک دسته از افراد!»

۵. به اشتراک گذاشتن تداوم

عموما افراد دارای این تصور اشتباه‌اندکه: «هیئت حاکمه سیاستگذاری می‌کند، کارکنان سیاست‌ها را اجرا می‌کنند.» سیاستگذاری و اجرای خط‌مشی کارکردهای مجزا نیستند. سیاستگذاری اجرای تداوم فکر و روابطی است که ایده‌ها و انتزاعات (چشم انداز، خط مشی‌ها، اهداف و برنامه‌ها) را به اهداف یا نتایج (نتایج، برنامه‌ها، پروژه‌ها، خدمات قابل تحویل) تعریف شده و قابل مشاهده تبدیل می‌کند.

شوراهای اسلامی شهرها، شهرداران و کارکنان شهرداری‌ها این «تداوم» را باید به عنوان شرکای تضمین‌کننده موفقیت یکدیگر به اشتراک بگذارند. هر فرد نقش مهمی در ایجاد و اجرا سیاست‌های صحیح و تضمین اجرای موثر آن‌ها از طریق اقدامات و عملکرد اداری قابل اعتماد ایفا می‌کند. راستی، این مشارکت تا چه حد توسط شوراهای اسلامی شهرهای ما درک می‌شود و مورد توجه و احترام قرار می‌گیرد؟!

۶. تخصیص زمان و انرژی به طور متناسب

زمان، یک کالای بسیار گرانبها و محدود است. شوراهای شهرها به عنوان یک نهاد حاکمیتی محلی عمل و برای ساعات معدودتری به نسبت نهاد تقنینی مشابه خود البته در سطح کلان و ملی، حکمرانی می‌کنند. بنابراین نحوه تخصیص و استفاده آن‌ها از زمان برای اثربخشی و ارتقاء عملکرد رهبری شهری آن‌ها حیاتی است. آن‌ها با چهار عرصه‌ی: تعیین هدف (عقب نشینی یا پیشرفت)، کاوش، تجزیه و تحلیل (جلسات مطالعه و مسئله‌یابی)، قانونگذاری (جلسات رسمی عمومی)، تنظیم روابط جامعه (تعامل با سایر حوزه‌ها) مواجه‌اند که هرکدام باید به دلیل هدف و سهم‌شان در موفقیت شوراها مورد توجه قرار گیرند چون هر چهار عرصه برای اجرای موثر رهبری، سیاستگذاری، تعیین هدف و موفقیت شوراها ضروری هستند. در کشورهای توسعه یافته شوراهای بسیار موثر، سالانه حداقل یک دوره عقب نشینی یا «پیشرفت» برای تعیین هدف برگزار می‌نمایند. آن‌ها همچنین دو جلسه مطالعه را ماهانه، معمولاً بین جلسات عمومی برنامه ریزی شده برگزار می‌کنند. در اینجا آن‌ها با کارکنان و سایر کارشناسان در مورد موارد مهمی که در دست بررسی یا نیاز به انجام اقدامات رسمی دارند، مشورت می‌کنند زیرا عرصه قانونگذاری برای «رای گیری» طراحی شده است، نه ایراد نطق‌های مبتنی بر ترویج افکار و امیال شخصی اعضای شورا! عرصه چهارم، یعنی تنظیم روابط با دیگر ارکان جامعه نیز بسیار حائز اهمیت است زیراکه جوامع امروزی بیشتر به اتحادها و مشارکت‌های پیچیده میان گروه‌ها، نهادهای دولتی و خصوصی وابسته‌اند. امروزه عرصه اجتماع نیازمند صرف زمان بیشتری برای انجام تعاملات خارج از شوراست و فشار زمانی بیشتری بر مقامات منتخب وارد می‌نماید.

۷. داشتن قوانین شفاف برای برگزاری جلسات

برگزاری جلسات موثر و سازنده، نیاز به قوانین و رویه‌های مشخص و پایبندی اعضاء به آن‌ها را دارد. این در حالی است که بسیاری از جلسات شوراهای ناموفق باعدم تمرکز، بیان نظرات اضافی و بحث‌های بی‌پایان و بی‌ثمر سپری می‌شود!

۸. انجام ارزیابی سیستماتیک از اجرای سیاست‌ها

شوراها اغلب دچار سندرم ژان لوک پیکارد می‌شوند و به سادگی به شهردار یا کارکنان شهرداری دستور می‌دهند: «این کار را انجام بدهید!» آن‌ها فرض و گمان می‌کنند که هر درخواست یا اقدام شورا یا اعضای آن معادل اجرای سیاست و برنامه است! حال اینکه در کشورهای توسعه یافته، تماس‌های تلفنی‌ای که هر یک از اعضای شورا دریافت یا نظراتی که در جلسات عمومی مطرح می‌کنند، بازتابی معتبر یا دقیق از احساسات کل جامعه در مورد مسائل و عملکرد شورا محسوب نمی‌شود بلکه بازخوردهای دوره‌ای در مورد نتایج سیاست‌ها از طریق دریافت و بررسی گزارش‌های پیشرفت، یادداشت‌های وضعیت، خبرنامه‌ها یا خط‌مشی‌ها اخذ می‌شود و تنها این ارزیابی‌های سیستماتیک از احساس‌عمومی، کیفیت عملکرد شورا و اینکه آیا شورای شهر مورد نظر موثر و کارآمد به مسائل رسیدگی میکند یا خیر؟ معتبر محسوب می‌شوند.

۹. حفظ حس شوخ طبعی

حکمرانی شهری در دیگر کشورها برای عده‌ای یک تجارت جدی و گاهی کثیف است و در کشور ما امری است حیاتی اما کمتر صورت حرفه‌ای به خود گرفته‌است. شوخ طبعی اصطحکاک و استرس را کاهش می‌دهد و مکثی است که بینش و تعهد ما را تازه می‌کند. برای ایجاد و حفظ روابط ضروری‌است. همچنین می‌تواند ذهن فرد را به سمت ایده‌های جدید باز کند.

۱۰. یادگیری و توسعه شخصی مستمر

در کشورهای توسعه‌یافته رهبران شهری عضو در شوراهای شهرهای موفق، پیوسته مطالعه و در کارگاه‌های علم و مهارت‌آموزی شرکت می‌کنند و دائماً به دنبال دریافت اطلاعات، ارتقاء سطح درک، توسعه بینش، بصیرت و درون بینی هستند. بعبارتی اعضای چنین شوراهایی تصمیم می‌گیرند که نقش‌شان چیست و مهارت‌هایی را که برای

موثر بودن در آن نقش نیاز دارند شناسایی و دریافت می‌نمایند. آن‌ها به صورت گروهی یاد می‌گیرند و عملکرد خود را نسبت به هر یک از ده عادتی که گفته شد به طور عینی ارزیابی می‌نمایند. آن‌ها متشکل از اعضایی هستند که صادقانه می‌دانند که همه چیز را نمی‌دانند.