طبق اطلاعات گرد آوری شده توسط خبرنگار دیار عیار، ک _ا بالاترین سهمیه سوخت صادراتی طرح رزاق را در میان تاجران افغانستانی به خود اختصاص داده است.
پایانه صادراتی تخلیه و بارگیری فرآوردههای نفتی به عنوان یکی از حساس ترین مجوزهای ترانسشیپ محموله های صادراتی و ترانزیتی محسوب میشود، حال این پرسش مطرح می شود، چگونه چنین مجوزی به یک تبعه افغان اعطا شده است؟
آیا در منطقه سیستان، استان سیستان و بلوچستان و در سطح کشور سرمایه گذاری وجود نداشته که مجوز چنین فعالیت حساس و مهمی به یک تبعه افغان واگذار شده، اتباع ایرانی شایستگی بهرهبرداری از چنین جایگاهی را نداشتند؟؟
اعطای چنین مجوزی به یک تبعه افغان، با توجه به ارتباطات وی در آن سوی مرز و امکان اشباع بازار سوخت افغانستان، می تواند به کسب درآمد بومیان آسیب بزند و به نوعی انحصار ایجاد کند. این مجوز در حالی به وی داده می شود که مردم سیستان به دلیل بدعهدی افغان ها در دادن حقابه در وضعیت نامناسبی به سر می بزند و امید آنها تنها به مرز است. سپردن چنین مجوز مهمی به یک تبعه افغانی به معنای ایجاد انحصار در صادرات فرآورده های سوختی خواهد بود و پس از نگرفتن حقابه دومین جفا به سیستانی هاست.
فرد مذکور برای ایجاد پایانه صادراتی فرآوردههای نفتی اقدام به خرید یک قطعه زمین در محدوده چهارراه میلک کرده و بدون اخذ مجوزهای لازم نسبت به حصارکشی آن اقدام کرده است. یکی از دستگاههای متولی طبق قانون از ساخت و ساز ممانعت به عمل آورده، اما یک دستگاه دولتی بخش اقتصادی با سازمان متولی مکاتبه کرده که با شرکت مجری پایانه در زمینه ساخت و ساز همکاری شود.
چه فرد یا افرادی از شرکت و آن تاجر افغان حمایت کردند که وی توانسته چنین مجوز مهمی را اخذ کند و بدون مجوزهای لازم برای ساخت و ساز، یک دستگاه دولتی با یکی از سازمان های متولی مکاتبه می کند که برخلاف قانون با شرکت مجری همکاری شود؟ مادامی که سرمایهگذاران بومی توان اجرای پایانه صادراتی تخلیه و بارگیری فرآوردههای نفتی در منطقه میلک را دارند، واگذاری چنین امر مهمی به یک تبعه افغان برخلاف اصول پدافند غیر عامل نیست؟ چه تضمینی وجود دارد که این تبعه افغان یا عوامل وی در شرایط حساس، نسبت به خرابکاری در پایانه فرآوردههای نفتی با هدف آسیب زدن به یکی از مهمترین پایانه های مرزی کشور و ایجاد اختلال در زمینه صادرات و واردات کالا اقدامی نکند؟
چرا باید مدیران ایرانی نگران یک تبعه افغان باشند؟ چرا مدیران دغدغه یک تبعه افغان را دارند، اما نگران سرمایه گذاران ایرانی که در سیستان به مشکل می خورند، نیستند؟ ماجرای این تبعه افغان و مدیران حامی وی چیست؟